![]() |
![]() |
سئوال 10
موضوع: کم شدن محبت بعداز ازدواج
من یک سال و نیم هست که ازدواج کردم .. همسرم رو بی نهایت دوست داشتم و هنوز هم ... اما گاهی احساس می کنم در اثر کدورتهایی که بین مون پیش میاد این محبت داره کمرنگ میشه.
همسر من (برعکس من) انسان کم حرفی هست و خیلی کم در مورد مسائل ابراز نظر می کنه . و این مسئله مخصوصا زمانی که من از موضوعی شکایت دارم و نیاز به همراه و همزبان ، برای من خیلی گرون تموم میشه.
در ضمن قبل از من عاشق دختری بوده که هر بار صحبتی ازش به میون میاد (با اینکه حالا فهمیده که اون دختر مشکل اخلاقی داشته) از رابطه ش دفاع می کنه و هیچ وقت از داشتن یه رابطه ی غیراخلاقی ابراز پشیمونی نمی کنه و این از مسائل بسیار بحث انگیز بین ماست.
موضوع دیگه ای که تقریبا هر هفته بین ما رو شکرآب میکنه علاقه بی حد و حصر و خودخواهانه ش به برنامه ی نود هست که گرچه که می دونه با روشن بودن تلویزیون من بی خواب میشم ، تا ساعت سه صبح پای این برنامه میشینه و ما هر هفته سر این برنامه جنگ و جدل داریم.
اما مهمترین موضوع که باعث شده من مزاحم شما بشم اینه که من حس می کنم با وجود همه ی این حرفها ، شاید حساسیت بیش از حد من روی موضوع اونها رو بزرگ تر از اونچه که هستن جلوه میده.
حقیقت اینه که من پدر خودخواهی داشتم که جان و جوانی مادرم رو فدای خودش کرد. فامیلی داشت که تا آخرین روزهای عمر مادرم به اون بد کردن و این قوم خودخواه بدون اینکه هیچ رجحانی به مادرم داشته باشن چنان فخر می فروختن و پدرم رو علیه مادر می شوروندن که زندگی ما همیشه در جنگ و جدل به سر می برد.
مادرم خرج زندگی رو می داد و کار می کرد و هیچ نفقه و خرج خونه هم دریافت نمی کرد .. با این حال پدر همیشه طلبکار بود و دعوا و داد و قال راه می انداخت ... چیزی که منو نگران می کنه اولا اینه که این پیشینه ی ذهنی داره ذهن منو میخوره و عذاب میده ... و دوم اینکه به دلیل برخی شباهت های ظاهری همسرم با پدرم من هم در رفتار و هم در مسائل زناشویی دچار مشکل هستم
منو راهنمایی کنید ... باید چه کنم ... یک دنیا سپاس
پاسخ مشاور
« نمیتوان بد عمل کرد و انتظار نتیجه درست داشت».
حقیقت آن است که متأسّفانه آسیبهای متعدد و متفاوتی در روابط شما و همسرتان وجود دارد که البتّه با اندک درایتی از سوی شما خواهد توانست به فرصتهایی برای ارتقای سطح روابط شما و همسرتان تبدیل گردد، زیرا موفقیت حاصل تصمیم گیری درست است و تصمیم گیری درست حاصل تجربه و جالب است که تجربه اغلب حاصل تصمیمگیری نادرست است.
به عنوان مثال جا دارد در مورد مسائلی که در روابط قبل از ازدواج همسرتان با دختر مورد نظر وجود دارد با درایت ویژهای برخورد نمایید؛ زیرا کنار نیامدن شما با این قضیّه و مانور گاه و بیگاه بر سر آن نتیجهای جز بیاحساسی شما و همسرتان به یکدیگر ندارد و دود آن به چشم خودتان خواهد رفت و این قلب شماست که هر روز از یکدیگر فاصله میگیرد.
زمانی که به گفته خودتان بارها بر سر همین قضیّه با یکدیگر به بحث مینشینید، به راستی انتظار دارید رفتار و گفتار همسرتان چگونه باشد؟!
این به رخ کشیدنها چه حسّ خوبی را به طرف مقابل انتقال میدهد که بتوان انتظار داشت او عکسالعمل خوبی در قبال شما داشته باشد؟!
حقیقت آن است که همه ما از این که کسی ما را از اشتباه در بیاورد نفرت داریم. همه میخواهیم که دیگران موضع ما را محترم بشمارند و درک کنند. از طرفی دیگر وجدان خود را قاضی کنید که« آیا اساساً به رخ کشیدن اشتباه همسرتان» از نظر اخلاقی درست است؟!
آیا این تنها موضعی است که میتوانید در قبال این قضیّه در پیش بگیرید؟! آیا وقت آن نرسیده که راهی دیگر را بیازمایید؟!
- از آینده به امروز نگاه کنید. سریال زندگی خود را بنویسید و فرآیند و پایان سریال را با خوبیها و زیباییهای اخلاقی طراحی کنید تا هر بیننده و خواننده سناریوی سریال زندگی شما، با دیده تحقیر آمیز به رابطه شما و همسرتان ننگرد.
- به یاد داشته باشید هر فردی برای اینکه بهتر رفتار کند، نیاز دارد احساس بهتری داشته باشد؛ زیرا هر روشی که موجب گردد احساسات منفی در طرف مقابل برانگیخته شود، یقیناً او را به سوی رفتار بهتر برنمیانگیزاند؛ بنابراین به دنبال راههایی باشید که با ایجاد هیجانات مثبت در همسرتان وی را به این سو برانگیزانید که برای پیشرفت و شادکامی روابط خود با شما بکوشد. سفارش اسلام در مواجهه با خطای همسر عفو و گذشت است. حکیمانهتر آن است که همسران در چنین مواردی با راهبرد تغافل با یکدیگر برخورد نمایند. یکی ازویژگیهای مهم و برجسته مدیریت روابط از نگاه اسلام، برخورداری از روحیه عفو، گذشت و تغافل و چشمپوشی نسبت به خطاهای طرف مقابل است. تغافل به معنای نادیده انگاشتن، چشمپوشی کردن، خویشتن را به غفلت زدن و تظاهر به نادانی است. به عبارت دیگر یعنی اینکه شخصی چیزی را میداند و از آن آگاهی دارد، ولی از روی مصلحت، خود را غافل و بیخبر نشان میدهد و به گونهای برخورد میکند که طرف مقابل تصور میکند که او از موضوع بیخبر است. تغافل ضمن اینکه یکی از روشهای قابل توجه در تربیت است و در بخشهای مختلف زندگی از اهمیت خاصی برخوردار است، از عوامل مهم جذب و حفظ دوستیها به حساب میآید. تغافل و چشمپوشی از این جهت موجب جذب و سازندگی میگردد که آبرو و کرامت طرف مقابل را حفظ کرده و حریمی را که باید در یک رابطه بین طرفین وجود داشته باشد، حفظ مینماید. بدیهی است که هر یک از همسران بدلیل غفلت یا ... ممکن است مرتکب لغزش و خطا شوند. اگر در چنین مواردی نسبت به آن لغزش چشمپوشی نشود و شخصیت و کرامت فرد مورد بیمهری و اهانت قرار گیرد، خواسته یا ناخواسته او را در مسیر جسارتها، برخوردهای غرض آلود و لغزشهای عامدانه سوق خواهد داد. اثر مهم تربیتی تغافل و چشمپوشی این است که شوهر خطاکار، با احساس احترام و اعتمادی که از سوی همسرش مینماید، در جهت جبران لغزشها میکوشد و درصدد برمیآید که اعتماد و حسن ظن همسرش را نسبت به خویش، عملاً تصدیق نماید؛ بنابراین جا دارد در اوّلین فرصتی که انشاء الله پس از آمادهسازی فضای روابط عاطفی خود و همسرتان برای گفتگو به وجود میآورید از همسر خود به دلیل به رخ کشیدن روابط قبلیاش از ته قلب عذرخواهی نمایید و دیگر هرگز به سراغ این قضیّه نروید. مطمئن باشید اگر صداقت خود را به شکلی درست به همسرتان در این ماجرا نشان دهید او نیز به اشتباه بودن چنین رابطهای اذعان خواهد نمود، گرچه هیچ لزومی ندارد که منتظر چنین عکسالعملی در گفتار وی باشید؛ زیرا اگر به نیکی بنگرید نشانههای چنین مسألهای را در عملکرد وی خواهید یافت.
- با همسر خود بر سر جزئیات به توافق برسید و با همفکری یکدیگر به دنبال راهکار مناسب باشید؛ زیرا آنچه باعث بروز اختلاف بین همسران میشود جزییات است نه کلیات. در حقیقت کلیات را همگان میدانند، این جزییات است که به آن توجهی نمیشود؛ بنابراین در مورد ماجراهایی که بین شما و همسرتان به دلیل تماشای برنامه 90 پیش میآید به این نکته توجّه داشته باشید که گرچه ممکن است رفتار وی مخالف خواست شما باشد؛ ولی اگر به نیّت و قصد همسر خود فکر کنید، احساس ناراحتی که از این ماجرا به شما دست خواهد داد، کمتر خواهد شد؛ زیرا به طور قطع همسر شما دشمن شما نیست و در پی آزار دادن شما نیست. به نیّت انجام عمل از سوی وی توجّه نمایید تا رفتارهای او برای شما تا این اندازه آزرانده نباشد؛ زیرا مطمئنیم با یکدیگر بر این کلیّات که 1. ایشان حق دارد برنامه مورد علاقه خود را تماشا نماید و 2. شما حق دارید که فضایی آرام برای یک خواب مناسب در اختیار داشته باشید، توافق دارید، حال میماند جزئیاتی که ضروری است با یکدیگر به توافق دست یابید و با کمک آن به راهکاری عملی برسید. به عنوان مثال شما میتوانید از همسرتان درخواست کنید اندکی صدای تلویزیون را کم کند تا شما در اتاق مجاور استراحت نمایید. برخی مواقع با همسرتان پای برنامه مورد علاقهاش بنشینید و پس از چند جلسه همراهی با وی سر بحث و گفتگو مبنی بر اینکه مثلاً آیتمهای ساعات پایانی 90 جذابیّتی ندارد و... فضا را طوری مهیّا سازید که او نیز برای استراحت مهیّا گردد. گرچه ممکن است این راهکار اندکی زمانبر باشد اما اگر ذهن خود را متمرکز نمایید گزینههای خوبی خواهید یافت. بر فرض هم اگر در بدترین حالت شوهرتان با شما همراهی نکرد اهم و مهم نمایید و ببینید یک شب فداکاری شما برای ممانعت از دلخوری و ... نمیارزد؟!
- سعی نمایید ترس از آینده آنهم تنها به دلیل شباهت ظاهری همسرتان با پدر شما بر روابط شما و همسرتان سایه نیفکند؛ زیرا ترس از آینده نیز مانند افسوس بر گذشته، مایه نگرانی، باعث اتلاف عمر و سد راه فعالیتهای مفید و ثمربخش است. آتیه هر روابط انسانی به وضع کنونی بستگی دارد. مطمئن باشید که اگر از فرصت موجود به درستی استفاده کرده و وظایف امروز خود را به خوبی انجام دهید، علی القاعده فردایی خوب و درخشان خواهید داشت؛ بنابراین اجازه ندهید اینگونه شباهتهای ظاهری بین پدر و همسرتان سایه خاطرات ناخوشایند روابط والدینتان را بر روابط زناشویی شما افکنده و شما را از درک زیباییها، توانمندیها و جلوههای خوش زندگیتان محروم سازد. حضرت عَلِی علیه السلام میفرمایند: «حَلاوَةُ الاْءَمْنِ ینَکدُها مَرُّ الْخَوْفِ وَ الْحَذَرِ»؛ شیرینی آرامش فکر و ایمنی خاطر را، تلخی ترس و برحذر بودن، تیره و کدر میسازد».
- دیگران تا زمانیکه شما به آنها اجازه ندهید، نمیتوانند شما را بیازارند. در برخی مواقع بهتر است نگاهی به طرز برخورد خود با طرف مقابل داشته باشید و ببینید شما چه کاری انجام دادهاید که طرف مقابل به خود اجازه دادهچنین رفتار نماید. به عنوان مثال اگر در روابط پدر و مادرتان و یا در روابط مادرتان با خانواده همسرش دقّت نمایید درخواهید یافت که همه ماجرا به فخر فروشی و خودخواهی ادعایی شما در مورد خانواده پدریتان خاتمه نمییابد، بلکه شاید به جرأت بتوان گفت عدم مدیریّت کارآمد رابطه با چنین افرادی که در قالب باج دادن و ... خود را جلوه میدهد نیز در این میان سهمی عمده داشته؛ لذا مطمئن باشید با در پیش گرفتن مهارت جرأتمندی در روابط خود و همسرتان قادر خواهید بود از چنین پیشامدهای ناخوشایندی در روابط خود و همسرتان جلوگیری نمایید؛ بنابراین هیچ ضرورتی ندارد که در گذشته تلخ روابط والدین خود به جستجوی سرنوشت خود و همسرتان بپردازید.
- در مورد شوهر خود به صورت جزئی، دقیق گردید و مراقب باشید دچار خطای استدلال احساسی نگردید؛ زیرا بسیار طبیعی است که رنج زندگی با فردی همچون پدر شما بخواهد شما را در روابط زناشویی با کسی که شباهت ظاهری با وی دارد تا این حد محتاط و نگران سازد؛ بنابراین به نظر میرسد بهتر باشد که با واقعبینی بیشتری با این ماجرا برخورد نمایید و از عدم تأثیرپذیری خود از چنین مواردی مطمئن گردید؛ زیرا اگر اینگونه باشد شما به عنوان فرزند چنین پدری بیش از همه در معرض اتهام خواهید بود، در حالیکه اگر به نیکی بنگرید همانطور که نمیتوان صرف قرابت فامیلی و ... را در قضاوت نسبت به شخصیّت و اخلاق افراد یک فامیل و حتّی یک خانواده به روشنی دریافت، همانگونه نیز نمیتوان به صرف شباهت ظاهری افراد در موردشان قضاوت نمود.
- تا میتوانید خوبیهای همسرتان را ببینید و لیستی از آن تهیّه کنید تا بتوانید روابط بهتری با وی برقرار سازید.
- هیچ فرصتی را برای قدردانی از وی از دست ندهید و بیش از حد لازم با وی مهربان باشید؛ زیرا مردان به این نوع تأیید، تصدیق و ابراز احساسات از جانب همسرانشان نیاز دارند.
- حداکثر استفاده را از شرایط بد بکنید. سعی نمایید چیزهای کم اهمیّت را تشخیص داده و سپس آنها را نادیده بگیرید.
- جهت برقراری رابطه خوب با همسرتان نیز شایسته است توانایی خود را به حدّی ارتقاء بخشید که بتوانید محیط خانواده و نحوه برخورد با همسر خویش را طوری قرار دهید که موجبات آرامش همسرتان را فراهم سازید. بدین منظور رفتار مناسبی که بتواند سطح رابطه شما با شوهرتان را ارتقاء باشد رفتاری است که متأثّر از سه نوع نگرش باشد:
1. نگرش به زندگی: در این زمینه گفتنی است که برخی از افراد به طور کلی نسبت به زندگی دید خوبی ندارند و دائماً به نواقص، مشکلات و کاستیهای شوهر و زندگی خود توجه دارند. طولی نمیپاید که این دسته از افراد نسبت به شوهر خود بدبین شده و این نگرش لطمه بزرگی را به ارتباط میان آنان وارد میکند؛ بنابراین شایسته است در زندگی زناشویی خود متأثر از عقل و تدبیر همیشه به نیمه پر لیوان چشم داشته باشیم.
2. نگرش به ازدواج: نگرش نادرستی( رؤیاها و خیالاتی که شباهت چندانی به واقعیت ندارد) که برخی از افراد در قبل از ازدواج درباره زندگی مشترک و شوهر زندگی خویش دارند، ممکن است مشکلات متعددی را پس از ازدواج برایشان به وجود آورد؛ لذا جا دارد که اگر خدای ناکرده چنین مسألهای در مورد شما هم صادق بوده، هر چه زودتر با شناخت واقعیّتهای زندگی مشترک خود را با شرایط جدید وفق دهید.
3. نگرش به همسر: این که همیشه جایگاه و منزلت خود را در مورد شریک زندگیتان در ذهن داشته باشید، کمککار مناسبی است که به رفتارهایی دست بزنید و از رفتارهایی دوری گزینید که نتیجه آن بهبود و ارتقاء سطح روابطتان با همسرتان میباشد؛ لذا بر طبق آیه 187 سوره بقره، که همسر را به عنوان لباسی برای انسان معرّفی مینماید، سعی نمایید به سبب گفتار، کردار و پندار خود به گونهای باشید که زینت، آراستگی و وقار خاصی را برای همسرتان به ارمغان اورید. در حققیت سعی نمایید موجبات آبرو، عزّت، سربلندی و افتخار همسرتان را فراهم آورید.
با آرزوی زندگی سعادتمند برای شما و همسرتان، دعاگوی شما
المبادَرَهُ اِلی العَفو مِن اَخلاقِ الکِرامِ؛ میزان الحکمه، ج 8، ص 367.
غرر الحکم، ص 381.
« استدلال احساسی» بدین معناست که ما بدون دلیل کافی و تنها به دلیل احساسی که داریم، قضاوت نماییم.
سئوال 9
موضوع: کبمود اعتماد به نفس درپی یک حادثه
سلام من احساس می کنم فردی هستم که کمبود اعتماد به نفس دارم و افسرده ام زمانی این احساس من شروع شد که اثر حادثه ای بینی ام قوسی برداشت وخیلی نافرم شد از آن موقع نمی خواهم زیاد بیرون بروم ودوست ندارم کسی مرا از نیم رخ ببیند وقتی با دوستانم هستم این حس کمتر به من دست می دهد ووقتی با خانواده ام هستم برعکس است دوست ندارم درجمع غریبه ها حضور پیدا کنم وحساسیت بیشترم روی پسرها هست سنم برای عمل جراحی کم است لطفا بگوئید چکار کنم ؟
پاسخ مشاور
*** از همین امروز تصمیم بگیر که عاشق زیباترین ، با اعتماد به نفس ترین و با ارزش ترین فردی که می شناسی شوی ... یعنی خودت.
***پرسشگر محترم؛ همین اشراف شما به وجود این مسأله و طلب راهنمایی، نشان از ذهن زیبا و منطقی شما و گام بسیار بلندی برای رهایی از این مشکل است.
*** افرادی که اعتماد به نفس خود را تنها در ظاهر می بینند ناشی از این است که توانایی ها و قابلیت هایی که دارند را دست کم یا نا دیده می گیرند. به همین دلیل در عرصه های اجتماعی که حضور پیدا می کنند چیزی جز ظاهر خود برای عرضه کردن ندارند و دائم با خود این تصور را می کنند که دیگران به ظاهر من توجه دارند و درباره آن فکر می کنند و از آن جایی که ظاهر خود را نیز کامل نمی دانند (به هر دلیلی) و دست به مقایسه با دیگران می زنند دچار اضطراب می شوند و عدم اعتماد به نفس در آن ها شکل می گیرد. برخی افراد هم به خاطر عدم رضایت از ویژگی های ظاهری خود و دست کم گرفتن توانایی هایشان ترجیح می دهند گوشه نشین شوند و در اجتماع کمتر ظاهر گردند. اگر شما جلوی این تفکرات اشتباه را بگیرید و توانمندیها و قابلیت هایتان را در اجتماع بروز دهید به خودباوری و اعتماد به نفس نیز خواهید رسید. شما نباید روی ظاهرتان زیاد حساسیت به خرج دهید. وقتی افراد یک جامعه را زیر منحنی نرمال ببریم خواهیم دید که اکثر افراد دارای چهره و ظاهری معمولی هستند، درصد کمی زیبا هستند و درصد کمی هم زیبا نیستد.در ضمن زیبایی ظاهری امری نسبی است. هر فردی برای خود تعریفی از زیبایی ظاهری دارد. از دید ما فردی دارای چهره ای زیباست و از دید فردی دیگر همان چهره زیبا نیست. شما نباید به خاطر انحنای بینی تان نگران باشید. افراد فراوانی هستند که مادر زادی دارای انحنای بینی هستند و هیچ احساس بدی هم نسبت به خود ندارند. برای مثال «ژان رنو» (Jean Reno ) بازیگر معروف سینمای فرانسه و جهان، دارای بینی بسیار بزرگ و بدقواره ای است، ولی هیچ کس به بینی او توجهی نمی کند، چرا که در عرصه بازیگری کاربلد است و یکی از بهترین بازیگران دنیاست. حتی گزارشگری از او پرسیده بود که دوست نداری بینی خود را عمل کنی، که در پاسخ گفته بود : من بینی خود را دوست دارم و هیچ وقت شکل آن را تغییر نمی دهم. این نشان از اعتماد به نفس بالای اوست، چرا که می داند توانمندی های اوست که موفقیتش را رقم می زند و نه بینی اش! برخی اوقات هم، ما زیاد نسبت به وضعیت ظاهریمان حساس هستیم (به خصوص دخترها) و فکر می کنیم از لحاظ ظاهری مورد پسند دیگران واقع نمی شویم، در حالیکه واقعیت این نیست و خیلی اوقات این تصوراتمان اشتباه است. ممکن است بینی شما حالت بدی نداشته باشد و شما به صورت اغراق آمیز آن را نافرم می دانید. به هر حال اگر مطمئنید حالت طبیعی بینی تان به هم خورده و مشکل زاست و نمی توانید با آن کنار بیایید، بهترین کار جراحی است و در اولین فرصت می توانید به این کار اقدام کنید.
*** در ادامه مطالبی کاربردی در زمینه دغدغه ای که مطرح کردید، خدمتتان تقدیم می گردد که امید است به شما در این زمینه کمک کند :
جامع نگرى و واقعبینى از پایههاى اندیشه صحیح است و زمانى مىتوان به این مهم دست یافت که جنبههاى مختلف هر پدیده مورد توجه قرار گیرد و از نگرش تک بعدى دورى شود. به هر چیزى نگاه کنید، داراى جنبههاى مثبت و منفى است؛ انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ بنابراین براى اینکه نگرش صحیح و جامعى - چه از محیط اطراف و چه نسبت به خود داشته باشیم - باید به هر دو جنبه آن توجه کنیم. نقاط قوت چیزى ما را به نادیده گرفتن ضعفهاى آن نکشاند و برعکس نقاط ضعف چیزى، ما را از مشاهده مسائل مثبت و ارزشمند آن محروم نکند.
روانشناسان مىگویند: انسان سالم، کسى است که خود را آنگونه که هست، بپذیرد؛ یعنى، هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف خود را مد نظر قرار دهد؛ زیرا بزرگ جلوه دادن نقاط قوت، به خود بزرگبینى منجر مىشود و با برجسته کردن نقاط ضعف، احساس کهترى و ناارزنده سازى در فرد به وجود مىآید. انسان پخته و سالم، کسى است که به هر دو جنبه نگاه کند و از هر گونه افراط و تفریط بپرهیزد.
* در این زمینه توجه به نکات زیر ضرورى است :
1. باید دید این ذهنیت و تصویرى که از خود دارید، چقدر با واقعیت مطابق است؟! چه بسا افراد با منفى نگرى و نگرش خاصى، نمىتوانند واقع را آن گونه که هست، مشاهده کنند. بایسته است در این باره خوب بیندیشید و از هر گونه مبالغه در این باره اجتناب کنید.
2. به فرض اینکه بینی تان برای خودتان مقبول نباشد، ولى باید دید آیا تمام هستى شما در همین مطلب خلاصه مىشود و هیچ نقطه قوتى در شما نیست!؟ به نظر نمىرسد که از نعمتهاى وجودى دیگرى برخوردار نباشید. اگر فقط اندکى در این باره بیندیشید، صدها خصوصیت مثبت و ارزشمند در خودتان مىیابید که به سادگى، از کنار آن گذشتهاید و توجه چندانى به آنها نکردهاید. بنابراین توصیه مىشود آنها را به یاد آورده و براى خود بازگو کنید و به زبان آورید و یا روى کاغذى یادداشت کنید. به خود بباورانید که من از این امتیازات و ارزشهاى مثبت بهرهمند هستم.
3. زیبایى ظاهرى شاید یک امتیاز محسوب مىشود، اما علت موفقیت، سعادت و خوشبختى انسان نیست. افراد زیادى هستند که از وضعیت ظاهرى چندانى برخوردار نیستند؛ ولى هیچگاه احساس بىارزشى نمىکنند، بلکه احساس خوشبختى و موفقیت دارند و با آرامش زندگى مىکنند و با تکیه بر جنبههاى مثبت و ارزشمند خود بسیار شاد و با نشاط هستند. بنابراین، خوشبختى، مساوى با خوش چهره بودن نیست.
4. بسیارى از شرایط و موقعیتهایى که در آن واقع هستیم، در اختیار ما نیست و بر طبق ذوق و سلیقه و خواست ما شکل نگرفته است و گاهى با آرزوهاى ما مطابقت ندارد و در واقع نمىتوانیم آنگونه که مىخواهیم شرایط و امکانات را تغییر دهیم. اما مىتوانیم خود را با آن موقعیتها منطبق کنیم و با انعطاف و اصلاح نگرش خود و پذیرفتن این واقعیتهاى خارجى به سازگارى با خود و اطراف خود بیندیشیم و عمل کنیم.
* عمل به راهکارهای ارائه شده در زیر می تواند در تغییر نگاه شما موثر باشد :
1. بکوشید ارزشهاى واقعىتان مسائل معنوى باشد و نگرانى شما، بیشتر براى به دست آوردن زیبایىهاى باطنى باشد. به عبارت دیگر توجه شما به حسن سیرت باشد، نه حسن صورت. درباره انواع زیبایىها - اعم از ظاهرى و معنوى - و ارزش و اهمیت هر کدام و نقش هر یک در موفقیت و خوشبختى انسانها، بیشتر بیندیشید و مطالعه کنید. مطمئناً در خواهید یافت زیبایىهاى معنوى بسیار متنوعتر و نقش آفرینى آن در زندگى بیشتر و عمیقتر است.
2. گرچه شاید زیبایى ظاهرى تان (به تصور خودتان) کمی به هم ریخته باشد ؛ ولى مگر همه چیز در زیبایى ظاهرى خلاصه مىشود؟! آیا بهتر نیست به آن نعمتهایى که خداوند در اختیارتان گذاشته، فکر کنید و به جاى غصه خوردن در این مورد شکرگزار باشید؟
3. در روایتى از امامان (علیهم السلام) رسیده است: در مسائل مادى همیشه به کمتر از خودتان بنگرید تا حالت رضایت و شکرگزارى شما بیشتر شود. شما هم همیشه به افرادى فکر کنید که داراى نقص عضوهایى چون نابینایى، فلج و مانند آن هستند ؛ ولى با روحیهاى بسیار بالا زندگى مىکنند. درباره لقمان گفتهاند: بسیار زشت و بدشکل بود ؛ ولى بر اثر کسب علم و معرفت، به درجهاى رسید که بخشى از قرآن به سخنان ارزشمند او پرداخته و سورهاى نیز به نام او است.
- پس شما به جاى اینکه به کمبودها، عیبها و ناکامىهاى خود فکر کنید، به موفقیتها و آن امکاناتى که در زندگى از آن بهره مند بوده و هستید بیندیشید.
- از منفى بافى نسبت به خودتان اجتناب کنید ؛ از کجا معلوم که قیافه شما با همان بینی جذاب نباشد؛ شاید این تفکرات منفى و احساس عدم اعتماد به نفس، باعث شده که شما خود را از نظر قیافه ظاهرى کمتر از دیگران ارزیابى کنید! چه بسا افرادى، به خصوصیات و صفات پسندیده شما (مانند عفت، نجابت و پاکدامنى) غبطه مىخورند. بنابراین خودتان را دست کم نگیرید و هنگامى که به مجالس جشن یا سایر مجالس عمومى مىروید، حتماً به ظاهر خود اهمیت دهید. لباسهاى خوب و زیبا بپوشید و آرایش کنید (البته با رعایت شئونات اسلامى) و به شکل بینی تان فکر نکنید.
4. در فعالیتهاى اجتماعى مثل مسجد، بسیج، کارهاى هنرى دسته جمعى و مانند آن شرکت کنید و از این طریق با افراد شاداب، فعال، متدین و در عین حال مثبت نگر معاشرت کنید و براى خود دوستان زیادى به دست آورید.
5. ورزش را جزء ضرورىترین فعالیتهاى خود قرار دهید و هر روز حداقل نیم ساعت ورزش کنید (هر ورزشى که مورد علاقه شماست) ترجیحاً ورزش بدن سازى.
6. از بیکارى و بىبرنامگى اجتناب کنید و اوقات فراغت خود را با مطالعه کتابهاى مفید در زمینههاى علمى و مذهبى پر کنید.
7. به امور معنوى (مثل قرائت قرآن، دعا، نماز و شرکت در مجالس مذهبى) توجه داشته باشید و به این طریق رابطه عاشقانهاى با آفریدگار خود برقرار کنید که بهترین دوست و مونس شما در تنهایى است و درد دل شما را مىشنود.
8. موفقیتهاى گذشته و توانمندىهاى مختلف خود را در ذهنتان مرور کنید.
9. از نظر جسمانى و ظاهرى، خود را با دیگران مقایسه نکنید.
10. هرگاه جلوى آینه قرار گرفتید، داشتن ویژگىهاى مثبت ظاهرى را به خود تلقین کنید.
11. درباره خوشبختى و سعادت مطالعه کنید و خوب درباره ملاکها و معیارهاى آن بیندیشید.
12. سعى کنید افکار خود را اصلاح کنید؛ یعنى تصویرى مثبت از خود درست کنید؛ ریشه و اساس نگرش منفى که شما نسبت به خود پیدا کردهاید، همین خود پنداره منفى است و توصیههایى که شده همه براى این است که شما نگرشى که از خود دارید تغییر دهید.
13. زیبایی ظاهری، امری مطلق نیست، بلکه یک امر کاملا نسبی است. ممکن است فردی کسی را زیبا بداند در حالی که دیگری او را به هیچ وجه زیبا نداند. بنابراین، در مورد ظاهر و زیباییتان، نگران نباشید.
*** مطالعه کتابهاى زیر نیز می تواند برای شما مفید باشد :
1. اعتماد به نفس راه خوشبختی، ژیلا نینوایی
2. اعتماد به نفس برتر، فیلد گیل لیندن
3. راههای غلبه بر اضطراب، دیل کارنگی
4. قدرت تفکر، ژوزف مورفى، ترجمه هوشیار رزم آرا
5. قدرت اراده، محمد حسین سرورى
6. غلبه بر ترس و خستگى، ادوارد اسپنسر
7. آیین زندگى، دیل کارنگى
8. رمز پیروزى مردان بزرگ، جعفر سبحانى
9. پیروزى فکر، مورفى
*** امیرالمومنین حضرت علی (ع) :
آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستین ها را بالا بزن، آن گاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست بکار شده اند.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.
سئوال 8
موضوع: سخت گیری مادر درامر ازدواج
سلام علیکم
من دختری هستم با مدرک لیسانس وکارمند یک شرکت دولتی ودارای 28سال سن چندی است بدلیل سخت گیری مادرم در ازدواج نگرانی هایی را در زندگی خود تجربه می کنم او مرتب می گوید خواستگار تو باید چنین وچنان باشد واگر هرکسی که این شرایط را ندارد بیاید من مخالفت می کنم پدرم هم به این موضوع کاری ندارد وتصمیم با مادرم است مانده ام چکار کنم تعدادی هم برای خواستگاری آمده اند اما جواب نه شنیده اند شما بگوئید من چکار کنم؟
پاسخ مشاور
خواهرم؛ برای تغییر فکر و رفتار ایشان از افراد صاحب نفوذ فامیل یا دوستان یا همسایه ها استفاده کنید. اگر موثر نبود، شما برای ازدواج با فردی که دارای ملاکهای دینی و عقلی همسر مناسب است و دیگران نیز او را تایید می کنند نیازی به اجازه مادرتان ندارید و رفتار خلاف خواست ایشان در این موضوع، نافرمانی محسوب نمی شود. خوب است در مورد ازدوجتان فردی آگاه و دارای درایت مانند پدر بزرگ، عمو، دایی و ... را به عنوان مشاور انتخاب کنید.
1- سعى کنید روابط عاطفى خود را با ایشان بیشتر کنید و بیشتر از گذشته به ایشان احترام بگذارید.
2- صریحا با نظراتشان مخالفت نکنید، بلکه در ابتدا بپذیرید و به تدریج نظرات خود را یادآور شوید.
3- در راه تحصیل رضایت ایشان از همکاری و میانجیگری خیر اندیشان، فامیلهای نزدیک و صاحب نفوذ بر روی ایشان و هم نظر با شما، بهره بگیرید.
4- خوب است حرف مادر را در مورد مخالفتشان با ازدواج بشنوید و اگر حرف قابل قبولی دارند به آن تن دهید و اگر مخالفت ایشان را بی مورد می شمارید هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسیم نشوید دو جبهه در برابر هم را تشکیل ندهید و هر یک بر طبل رأی خود نکوبید. با لحن آرام و همراه با احترام متقابل و روابط عاطفی شایسته به تصحیح عقید?شان بپردازید.
5- سخن رنجش آور به مادر نگویید.
6- بر سر ایشان داد و فریاد نکنید. (بلکه با ایشان با سخن نیکو صحبت نمایید).
7- با تواضع و فروتنی با ایشان رفتار کنید.
8- تا آنجا که می توانید نیازهای ایشان را برآورده سازید .
9- جلو مادر، پاهایتان را دراز نکنید.
10- در مناسبت های مختلف مثل روز مادر، به ایشان هدیه بدهید.
11- از شوخی های نابجا و زدن حرف های زشت پیش ایشان پرهیز و اجتناب کنید.
12- در حق ایشان و برای سلامتی آنها دعا کنید.
13- در کارهای خانه به ایشان کمک کنید.
14- هرگز زبان به شکوه و گلایه از ایشان نگشایید بلکه تعریف و تمجید کنید و از زحمات شان تشکر و قدردانی کنید.
15- در حضور دیگران از ویژگی های مثبت ایشان تعریف کرده و سپاسگزار باشید.
16- هر جا و در هر موقعیتی که نیازمند کمک شما هستند سریعا و با کمال احترام به خصوص در حضور دیگران به کمک بشتابید.
17- از طرح مسائل اختلافی ولو چیز کوچک و پیش پا افتاده اجتناب کنید.
18- نقاط ضعف را به رخشان نکشید و پیش دیگران نیز مطرح نکنید.
19- اگر مادرتان با شما بد رفتاری کردند سعی کنید تحمل کنید.
20- ویژگی دلسوزی مادرتان یک ویژگی و خصوصیت ارزشمندی است که هر چند ممکن است از سطح سواد پائینی برخوردار است ولی دلسوزی و عطوفت و شفقت آنها نسبت به یکایک فرزندان از جمله نسبت به شما بسیار ارزشمند است و آن را قدر بشناسید و از همین خصوصیت آنها کمک گرفته و با برجسته کردن آن، گفتگوها و ارتباطات بین خودتان را گسترش دهید.
23- ممکن است رسیدن به هدف، مدتی زمان ببرد. ناامید نشوید.
24- دعا به درگاه حضرت حق و توسل به حضرات معصومین (علیهم السلام) را فراموش نکنید.
موفق باشید.
سئوال :7
موضوع : بدبینی همسر و اختلاف خانوادگی
من حدود 10سال قبل با همسرم ازدواج کردم که حاصل این ازدواج یک فرزند دختر 8ساله است مدتی است همسرم بسیار بدبین شده واعلام می نماید که تو با زنان دیگر ارتباط داری وبدون تمکین به منزل پدرش رفته است وقصد جدایی دارد من همسرم را بخاطر فرزندمان می خواهم اما از یک طرف بدبینی دارد واز طرف دیگر سرد مزاج بوده و وظایف خودش را انجام نمی دهد کمی هم تند مزاج وعصبی شده است پرونده ای در دادگستری هم داریم چندنفر ازفامیل درجلسات متعدد یک تعهد نامه نوشته اند که ما دونفر امضا کنیم ودر یک بند درصورت تکرار مشکلات از سوی زوج حق طلاق را به زوجه داده و... من مانده ام میان دوراهی ونمی دانم چطور عمل کنم؟ لطفا مرا راهنمایی کنید
پاسخ مشاور
با سلام و عرض ارادت خدمت شما پرسشگر گرامی از اینکه با ما سخن می گوئید پرسشگر گرامی مشاور مانند چراغی است که راه را برای فرد روشن می کند و مشکلاتی که در راه وجود دارد را برای فرد متذکر می شود و این خود فرد است که با توجه به راهنمایی های مشاور راهی را که باید برود را انتخاب می کند. بدون شک شما بهتر از بنده می توانید درباره زندگی خود قضاوت کنید؛ بنابراین نکاتی را که در پاسخ به آن اشاره می شود را در نظر بگیرید و با توجه شرایط خود تصمیم گیری کنید.موضوع مورد نظر شما یکی از مسائل بسیار پیچیده ای است که از طریق مکاتبه نمی توان تمام ابعاد آن را بررسی کرد، به همین دلیل از شما می خواهم تا زمانی که با یک مشاور خانواده ماهر در زمینه زندگی مشترک خود مشاوره نکرده اید؛ درباره طلاق و جدایی از همسرتان تصمیم گیری نکنید. چنانچه در استان اصفهان زندگی می کنید به مرکز مشاوره وخدمات روان شناختی رهنما(واقع در زرین شهر خیابان شهید رجایی) مراجعه کنید.
پرسشگر گرامی متن سوال شما را با دقت و تامل خواندم، بدون شک لحظات سختی را گذرانده اید؛ شاید در برابر مشکلات زندگی مشترک ناامید شده باشید؛ اما نامه شما نشان می دهد که قصد دارید که کارهای سختی را انجام دهید و از نشدنی ها شدنی بسازید. اصولا اگر شما نمی خواستید در زندگی خود تغییر مثبت ایجاد کنید با ما مکاتبه نمی کردید. الان از شما می خواهم که با دقت دو چندان سوال خود را با دقت بخوانید و خودتان را به جای بنده قرار دهید؛ چشمان خود را ببندید، تصور کنید:مرد جوانی از شما راهنمایی خواسته، او در زندگی خود با مشکلات زیادی روبرو بوده و الان برای رهایی از این مشکلات تصمیمی گرفته، به او چه پاسخی می دادید؟ پاسخ شما قرار است سرنوشت دو انسان و فرزند بی گناه آنان (کودکی توان تحمل کوچک ترین ناراحتی و فشار روانی ندارد و برای رشد و بالندگی خود هم به پدر نیاز دارد و هم به مادر) را رقم زند. به احتمال زیاد این فرد بر اساس پاسخ شما عمل می کند و تبعات تصمیم او بر عهده شما هم هست. با در نظر گرفتن این موضوع می بینید که پاسخ به سوال شما چندان هم راحت نیست. به این جوان چه جوابی می دادید؟ به او سفارش می کردید به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک کند؟ با چه استدلالی او را قانع می کردید؟چه راهی برای برون رفت از این وضعیت به او پیشنهاد می کردید؟ چگونه او را کمک می کردید تا تصمیم درستی بگیرد؟... با دقت این سوالات پاسخ دهید و با پاسخ ما مقایسه کنید:
از شما می خواهم فرایند رفتارهای همسرتان را با خود بررسی کنید. چه چیزی شما را آزار می دهد؟ چه زمان هایی شما از رفتارهای او بیشتر عصبانی می شوید؟ چه چیزی در رفتار او وجود دارد که موجب شده است شما احساس کنید که او نسبت به شما بی مهر هستند و در کنار او احساس آرامش و راحتی نکنید؟ آیا شما در این مورد درست فکر می کنید و یا اینکه در این مورد دچار نوعی سوء تفاهم شده اید؟ چه نشانه هایی برای این برداشت دارید؟ آیا شواهد شما برای این امر کافی است؟ چه اتفاقی در ذهن شما می افتد که تنها رفتارهای منفی او برای شما اهمیت پیدا می کند و رفتارهای مثبت او یا به چشم نمی آید و یا اینکه برای شما چندان اهمیت ندارد. اگر بخواهم از دید یک روان شناس به موضوع نگاه کنم باید بگویم تا حدی شما دچار توجه انتخابی شده اید. یعنی ذهن شما با توجه به شناختی هایی که در طول زندگی خود از همسرتان پیدا کرده است؛ تصویری از او را برای خود ترسیم می کند و پس از آن با توجه به این شناخت تنها به سراغ رفتارهایی می رود که موید ساختار ذهنی شما در مورد همسرتان است. اگر در ذهن شما همسرتان فردی است که نسبت به شما بی محبت و سرد است، ذهن شما تنها با این ساختار رفتارهای او را تفسیر می کند و رفتارهایی که ضد تصویر ذهنی شما از او باشد یا دیده نمی شود و یا اگر دیده شود کم اهمیت و ناچیز قلمداد می شود.(چنانچه با دقت زندگی خود را بررسی کنید خواهید دید که چگونه به راحتی رفتارهای مثبت همسر خود را نادیده می گیرید)البته بنده در صدد آن نیستم که تمام اشتباهات همسرتان را نا دیده بگیرم بلکه می خواهم بگویم شما هم نباید در مورد رفتارهای او دچار افراط شوید و تنها و تنها رفتارهای منفی او را مد نظر بگیرید. حتما راه حل را پیدا کردید، آری! درست است از این به بعد سعی کنید رفتارهای مثبت او را هم ببینید و از آن غافل نشوید. از الان شروع کنید و کاغذی بیاورید و رفتارهای مثبت او را یاد داشت کنید و هر روز بخوانید، قطعا تصدیق می کنید که همسرتان آنگونه که شما تصور می کردید نیست.
پرسشگر گرامی! به یاد داشته باشید، بهرحال مشکلات در همه زندگی ها وجود دارد گاهی کم و گاهی زیاد اما آنکس که باید این مشکلات را مدیریت نماید ما هستیم.اگر در برابر بروز مشکلات ما هم احساس ناتوانی نماییم نه تنها فشار مشکل کمتر نمی شود بلکه بیشتر از قبل فشار آنرا احساس می نماییم. تفاوت بین زوج های موفق و غیر موفق در نداشتن اختلاف در زندگی مشترک نیست، بلکه آنچه که زوج موفق را از غیر موفق جدا می سازد، چگونگی برخورد با این اختلافات استف باید یاد بگیرید که چگونه این مشکلات را مدیریت کنید پس با جدیت به دنبال حل مشکل خود باشید، اینگونه:
1. از دیدگاه اسلام خانواده دارای نقش و جایگاه بالایی می باشد و زن و شوهر و تمام اطرافیان آنان وظیفه دارند با تمام وجود از کیان خانواده حراست کنند. حتی زمانی که زن و شوهر با هم اختلاف دارند اسلام به آنان توصیه می کند تا زمانی که این اختلافات قابل تحمل است از فرو پاشی خانواده جلوگیری کنند. پرسشگر گرامی وجود چنین اختلافاتی در خانواده ها امر طبیعی است، آنچه در این میان اهمیت دارد و باعث جدا شدن خانواده موفق از خانواده نا موفق می شود؛ نحوه برخورد و تعامل زن و شوهر با اینگونه مسائل است، پس به جای نگرانی راه حل های پیش روی خود را با دقت بررسی کنید تا برای مشکل خود چاره بیابید.
2. به یاد داشته باشید که مرد به عنوان سکان دار زندگی محسوب می شود و در زندگی مشترک به عنوان محور اصلی زندکی قلمداد می شود. ممکن است در شرایطی زندگی شما با چالش روبرو شود و یا حتی تا مرز جدایی پیش رود، این مرد است که باید زندگی مشترک خود را در برابر طوفانها حفظ کند و کشتی خانواده خود را به ساحل نجات برساند.
3. در زندگی خود اقتدار داشته باشید. زنان زمانی که در کنار مرد مقتدری هستند احساس رضایت بیشتری می کنند و سعی می کنند رضایت مرد را بدست اورند؛ بنابراین از این به بعد سعی کنید فرد مقتدری در زندگی مشترک خود باشید.مرد نباید ضعیف باشد. زنان از تماشای قدرت همسرشان لذت میبرند. مقتدر باشید. دست کم نشان دهید که مقتدرید. برای اینکه مقتدر باشید لازم است:
- در زمینه تامین نیازهای مادی و روانی همسر خود تلاش کنید.
- با شخصیت و محترم باشید.
- ورزش کنید.(ورزش روح اقتدار را در انسان افزایش می دهد)
- مسؤولیتپذیر باشید.
-برای مدتی هم که شده از اشتباهات خود با همسرتان سخن نگوئید.
-برای مدتی در تصمیم گیری نظر او را دخالت ندهید.
-در تصمیم گیری خود ثابت قدم باشید و زماین که تصمیمی گرفتید از آن عدول نکنید.
-به قول هایی که می دهید عمل کنید.
-زیاد حرف نزیند و سعی کنید سخنان شما پخته و از روی منطق باشد.
-احساس شکست خود را به همسرتان منتقل نکنید.
-از مردان مقتدر که در اطراف خود می بینید الگو گیری کنید.
4. به جای تمرکز بر ویژگی های منفی همسر خود برای مدتی هم که شده بر نقاط مثبت شخصیتی او توجه کنید.(توجه به نیمه پر لیوان)
5. افکار انسان زمینه ساز رفتار ها و احساسات آدمی است. زمانی که افکار و نوع نگرش شما درباره همسرتان منفی باشد و احساس کنید که در کنار او طعم خوش خوشبختی را نمی چشید، بدون شک نمی توانید با او به درستی رفتار کنید. پس از همین الان از ورود افکار منفی در ذهن خود جلوگیری کنید.
6. هرگز همسرتان را با زن دیگر مقایسه نکنید. این کار احساس رضایت شما را از زندگی مشترک کاهش می دهد.
7. برای حل مشکل خود چندین و چند بار به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) متوسل شوید و مطمئن باشید که قطعا این دعاها تاثیر گذار خواهد بود.
8. در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممکن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندى مخرب و پیشرونده تبدیل نشود.اگر رفتار خاصى براى شما مبهم است، سادهترین راه این است که از همسرتان هدف و علت آن رفتار را بپرسید و با روش مسالمتآمیز، صمیمانه و خوش بینانه موضوع را روشن کنید. احساسات خود را درباره رفتارهایی که موجب دلگیری شما می شود را برای او بیان کنید.
9. یکی از نیازهای اساسی زن، نیاز به محبت است. چنانچه مردی به خوبی این نیاز را بر آورده کند، خود به خود زن به طرف او جذب می شود و به تمام خواسته های مرد عمل می کند، بنابراین با تمام وجود سعی کنید این نیاز طبیعی و ذاتی همسر خود را بر طرف کنید. از شما می خواه مبرای مدت سه ماه فقط و فقط به او محبت کنید، تکرار می کنم فقط و فقط به او محبت کنید؛ حتی زمانی که او با شما بد رفتاری می کند به او محبت کنید؛ آنگاه خواهید دید محبت به یک زن چگونه زندگی شما را زیر و رو می کند.
10. درباره سرد مزاجی همسرتان باید بگویم این مساله قابل درمان است و با مراجعه به روان شناس به راحتی درمان می شود.
11. درباره بد بینی همسرتان (چنانچه قضاوت شما در این مورد درست باشد) باید گفت برای مدتی هم که شده برای کم کردن حساسیت همسرتان، با تمام وجود به گونه ای رفتار کنید که حساسیت او کم شود. در فضایی صمیمی از او بخواهید بگوید، دوست دارد شما چگونه رفتار کنید تا نسبت به شما حساسیت نداشته باشد؛ زمانی که با انتظارات او آشنا شدید، دقیقا همانطور که او توقع دارد رفتار کنید.
خوشبختی داشتن دوست داشتنی ها نیست؛خوشبختی دوست داشتن داشتنی هاست، پس آنچه را داری دوست بدار تا خوشبخت شوی.
سئوال 6 موضوع :مشکل کمرویی – مشکل در انتخاب رشته تحصیلی من جوانی 33 ساله متاهل دارای دو پسر هستم. متاسفانه از کودکی در خانواده ای بزرگ شدم که بحث و جدل و کتک کاری بین برادرهام و خانمهاشون را شاهد بودم و وقتی کمی بزرگتر شدم مادرم مرا در بین این نزاعاها می فرستاد تا آرامشون کنم که از صحبت کردن تا جدا کردنشون به زور انجام می دادم و متاسفانه در سال اول دبستان همکلاسیهایم مرا متوجه این موضوع کردند که من دستهایم می لرزد مخصوصا وقتی که روی تخته سیاه می نویسم. از آن زمان به بعد من سعی کردم که این مشکل را از دید دیگران پنهان کنم و همین امر در کنار سایر موارد باعث شد که من به شدت کمرو شوم سال به سال بدتر می شد تا اینکه بجایی رسید که سال سوم دبیرستان انشائم را دوستانم سر کلاس می خواندن از نظر درسی تا سوم راهنمایی تقریبا رتبه اول بودم اول دبیرستان بشدت افت کردم . که هم از سختی درسها و هم از ضعف معلمها و هم فوران گرفتن میل به جنس مقابل بود طوری که برای بزرگ شدن و زن گرفتن روز شماری می کردم. خلاصه حالا هم که مسئول یک اداره شده ام این کمرویی مرا دارد رنج می دهد. وقتی توی جمعی وارد می شوم لرزش تمام بدن عرق تمام بدن صورتم قرمز می شود ضربان قلبم افزایش می یابد و تند تند نفس می کشمو اگر بخوام صحبت کنم صدایم می لرزد فکر می کنم همه به من توجه می کنند و رفتار مرا زیر ذره بین دارند. و مشکل دیگری که دارم ادامه تحصیل است لیسانس کشاورزی از دانشگاه دولتی دارم ولی فکر می کنم استعداد و توان بیشتری دارم و حقم رشته بهتر و زندگی بهتر است به همین دلیل تا حالا چندین سال است که رشته های مختلف کارشناسی ارشد دارم امتحان می دهم اما هنوز قبول نشده ام یا نصف نیمه رها کرده ام اونهای که امتحان دادم و قبول نشدم پاسخ مشاور با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید، و با تبریک عید سعید فطر به آنجناب، پرسشگر گرامی شما در نامه ی خود دو مشکل را مطرح کرده اید 1- مشکل کمرویی و ناجرات مندی 2- مشکل عدم ثبات و «نصفه و نیمه» رها کردن رشته های تحصیلی که احتمالا آن هم به مسئله بهم خوردن منابع شناخت بر می گردد که توضیح داده خواهد شد. پرسشگر گرامی ریشه مشکل شما اضطراب است، اضطرابی که بخاطر بهم خوردن توازن منابع شناخت در شما ایجاد شده است؛ توضیح اینکه در روانشناسی بحثی به نام«منابع شناختخود» وجود دارد. منابع شناخت خود، هسته اصلی شخصیت هر فرد را تشکیل می دهد که شخص با توجه به این سه منبع، شخصیت خود را در طول زمان شکل می دهد ویکی از راهکارهاییکه در«آموزشروان» حل مشکلاتی مثل کمرویی و ناجرات مندی مطرح میشود، آموزش تنظیم «منابع شناخت خود» به افراد، خانوادهها و زوج ها است. توضیح اینکه: فرد و یا خانواده برای شناخت خود از سه منبع استفاده میکند 1- یکی از آنها اظهارنظرهای دیگران در مورد ما است که به آن پسخوراند و یا باز خورد اجتماعی نیز گفته میشود. و به این معنی است که فرد و یا خانواده به خاطر تشویقها ی دیگران و روبرو شدن با باز خورد مثبت از سوی جامعه (جوّ گیری اجتماعی) در تکرارعمل خویش اصرار میورزد و یا به خاطر نظر نا مساعد دیگران و دریافت باز خورد منفی از سوی جامعه، اقدام به ترک عمل خود میکند، به عبارت دیگر مورد ملاحظه قراردادن نظرات دیگران در مورد خود فید بک های اجتماعی گفته می شود.2- «خود مشاهدهگری» منبع دیگربرای شناخت خود است. 3- «مقایسه اجتماعی» نیز سوّمین منبع برای شناختِ خود محسوب میشود. برای داشتن یک شخصیت سالم و نرمال، باید سه منبع شناخت خود بطور مساوی تنظیم (بالآنس) شود. زیرا یکی از عوامل مهّمِ ایجاد مشکل های عاطفی و شناختی برای افراد وخانوادهها بهم خوردن تنظیم، توازن وتعادل این سه عامل است. که برای بازگشت سلامتی و بسامّان شدن، تنظیم دوبارة آنها ضروری است. سهم نرمال و استانداردِ هر یک ازسه منبع، در شناخت خود حدّود33%میباشد. که اگر یکی از آنها کمتر و یا بیشتر شود آشفتگی و نابسامّانی آغازمیشود، بعنوان مثال، آدمهایی که خود مشاهده گری در آنها غلبه دارد وسواسهای فکری وعملی بالایی دارند. پس برای اینکه شما طبق فرمودة آیة قرآن «وَ نَفسٍ وَ ما سَوّاها» بشوید و شخصیّت معتدل ومتعادلی داشته باشید، باید این سه منبع شناخت خود را باهم مساوی کنید. با این توضیح کوتاه اکنون به سوال شما باز می گردیم، شما فرموده بودید«من از نظر روابط اجتماعی بسیار ضعیفم و دائما فکرم این است که دیگران از من راضی هستند یا نه » در این رابطه باید عرض نمایم که منبع اول از منابع شناخت شما که دهن بینی اجتماعی(social feed back ) است بطور ناهمگونی رشد کرده و از دو منبع دیگر پیش افتاده است. و در مقابل خود مشاهده گری شما بشدت تضعیف شده و در سطح بسیار پایینی قرار گرفته است، و یکی از مشکلات عدیده ای که این گونه افراد با ان دست به گریبان هستند خود بازداری از بروز احساسات نهفتة شان است. این افراد همیشه خود را با توجه به نگاه دیگران تنظیم می کنند و برای همین اگر احساسی داشته باشند که فکر می کنند دیگران آنرا نمی پسندند، آنرا فرو می خورند و به درون خود می ریزند. مثلا اگر در جمعی یک نفر کار اشتباهی مرتکب شود، به جای بروز احساس خود مبنی بر اشتباه بودن رفتار فرد خاطی، این احساس را به درون خود منتقل می کنند. این گونه افراد با مشکلات و آشفتگی های زیادی در عرصه های فردی و اجتماعی روبرو می شوند و امکان دارد سرانجام کار آنها به افسردگی حاد ختم شود. یکی از مشکلات شخصیتی این افراد رفتار ناجرات مندانه است که در روانشناسی به آن ویژگی شخصیتی non assertive اطلاق می شود. این ویژگی شخصیتی منشاء اختلالات بسیاری است و باید اصلاح شود. و برای اصلاح آن راهکارهای زیادی پیشنهاد شده است و به اندازه ای مهم است که آموزش رفتار جرات مندانه یک از مهارتهای اصلی زندگی قرار گرفته است. مهارت جرات مندی به فرد کمک می کند که بتواند به خود اطمینان داشته باشد، اعتماد به نفس خود را افزایش دهد، احترام دیگران را جلب کند، توانایی تصمییم گیری خود را بهبود بخشد، حقوق خود را حفظ کند، احساس های خود را ابراز کند، روابط خود را بهبود بخشد، اعتراض کند، نظر خود را براحتی بیان دارد، براحتی درخواست خود را مطرح کند، و براحتی درخواست را رد کند. با توجه به نشانه هایی که در نامه خود بدانها اشاره کرده اید ناجرات مندی و نیز اعتمادبنفس پایین سایه ی شوم خود را بر زندگی شما گسترده اند و اگر می خواهید زندگی شما قرین با موفقیت، پیشرفت و شادکامی شود حتما باید این دو ویژه گی منفی و نحس را با دست یابی به مهارت جرات مندی و اعتماد بنفس از خود برانید. من در اینجا به شما تکنیکهایی علمی ارائه می دهم تابتوانید جرات مندی و اعتماد بنفس خودرا باز یافته و افزایش دهید، و براحتی بتوانید در جمع حاضر شده، سخن گفته و با آنها ارتباط برقرار نمایید. این موضوع بسیار با اهمیت است که خود را بشناسید و قابلیتهای خود را دریابید و از اعتماد به نفس خود در زندگی برای رسیدن به موفقیتهای بزرگتر و بیشتر استفاده کنید. اعتماد به نفس حقیقی آن است که قبل از این که در کاری موفق شویم نوعی اعتماد به توانایی خود برای انجام آن کار داشته باشیم. و اما راهکارهای افزایش اعتماد به نفس: · دست از افکار منفی درمورد خودتان بردارید: اگر عادت دارید فقط به کمبودهای خود فکر کنید، سعی کنید از این به بعد روی جوانب مثبت خودتان تمرکز کنید. هر زمان که احساس کردید بیش از اندازه نسبت به خودتان انتقادی نگاه میکنید، یک نکته مثبت درمورد خودتان بگویید. هر روز سه ویژگی خودتان که شادتان میکند را یادداشت کنید. · به دنبال موفقیت باشید نه کامل بودن زیرا کامل بودن هیچگاه جز در مورد باری تعالی تحقق نمی یابد و لذا هرگز از خود راضی نمی شوید: به این فکر کنید که در چه کارهایی خوب هستید و از چه چیزهایی لذت میبرید و به سراغ آنها بروید. · اشتباهات را فرصتهایی برای یادگیری ببینید: قبول کنید که اشتباه میکنید چون همه انسانها اشتباه میکنند. اشتباهات بخشی از یادگیری هستند. به خودتان یادآور شوید که استعدادهای هر فرد مدام در حال تغییر و رشد است و همه آدمها در کارهای مختلف استعداد و توانای دارند، همین آدمها را جالب میکند. · چیزهای جدید را امتحان کنید: فعالیت های مختلف را امتحان کنید تا استعدادهای خود را بهتر بشناسید. بعد به تواناییها و مهارتهای جدیدی که به دست میآورید افتخار کنید. · هدف تعیین کنید: فکر کنید دوست دارید چه کاری انجام دهید و بعد برای انجام آن برنامهریزی کنید. برنامهتان را به دقت و با تعهد دنبال کنید و روند پیشرفتتان را بررسی کنید. · مراقب ایدآلگرایی باشید: آیا انتظار غیرممکنها را دارید؟ بد نیست که توقعات بالا داشته باشید اما اهدافی که برای خودتان تعیین میکنید باید قابل دستیابی باشند. مهارت های جرات ورزی: جرأت ورزی یعنی توانایی در بیان افکار ، احساسات و عقاید خود به شکل مستقیم، صادقانه و متناسب به نحوی که به حقوق خود و دیگران صدمه ای نرسانید. رفتار جرأتمندانه به شما کمک می کند تا بتوانید به خود اطمینان داشته باشید، اعتماد به نفس خود را افزایش دهید، احترام دیگران را نیز جلب کنید، توانایی تصمیم گیری خود را بهبود بخشید . - انواع رفتار جرأت مندانه: · رد جرأت مندانه، زمانی که با درخواست های نادرست و نامعقول دیگران مواجه می شوید، می توانید با روش رد قاطعانه ( جرأت مندانه) در عین رعایت ادب، با صلابت به درخواست نامعقول آنان پاسخ منفی بدهید. مثال :اگر به میهمانی دعوت شدیم که اعضای شرکت کننده در آن را نمی شناسیم و نمی خواهیم در آن میهمانی شرکت کنیم، می گوییم متأسفم من در میهمانی ای که اعضای آن را نمی شناسم، شرکت نمی کنم . لازم به ذکر است که دلیل اعتیاد برخی از جوانان و نوجوانان به سیگار و یا مواد مخدر عدم بهر مندی آنها از مهارت جرات ورزی است. - هدف های جرأت مندی: در مهارت جرأت مندی هدف، تغییر در خود ماست، نه تغییر در دیگران، تا بتوانید نیازها و احساسات و افکار خود را ابراز کنید و از آسیب های احتمالی در امان بمانید. در بعضی مواقع از رفتارهای جرأت مندانه که استفاده می کنید، ممکن است به هدفی که میخواهید دست نیابید ولی ازاین که توانسته اید اصول رفتار جرأت مندانه را اجرا کنید، نشاط و اعتماد به نفس شما تقویت می شود. مثال : در درخواست جرأت مندانه ممکن است بگویید : من به همفکری شما در حل مشکلم نیازمندم. ولی فرد مقابل پاسخ منفی دهد. در این جا هدف درخواست جرأت مندانه بوده است که شما انجام داده اید، حتی اگر به هدف نهایی نرسید، در این صورت درخواست جرأت مندانه را از شخص دیگری می نمایید تا به حل مشکل دست یابید. - یکی از رفتارهای جرات مندانه، نه گفتن است. گفتن نه و یا بله در مقابل درخواست دیگران زمانی که به اختیار خود انسان باشد، جرأت مندی است. هر گاه در مقابل درخواست غیرموجه و نا به جای دیگران به دلیل رودربایستی یا ترس و یا هر دلیل غیرمنطقی دیگری نتوانید با جرات از کلمه ی «نه» استفاده کنید، خودتان را مورد هجوم بسیاری از آسیب ها و فشارها قرار خواهید داد. از جمله مواردی که ضروری است از کلمه ی «نه» استفاده کنید، موقعیت های زیر می باشد : · زمانی که از سوی دیگران خواسته ای نامعقول مطرح می شود · زمانی که مشغول کار مهمی هستید، شخصی کاری با اولویت کمتر را به ما پیشنهاد می دهد. · زمانی که برای «کار پیشنهادی» مهارت و دانش کافی را ندارید. · زمانی که خیلی عصبانی و ناراحت هستید. – زمانی که کار پیشنهادی را کس دیگری می تواند به خوبی انجام دهد. · زمانی که پیشنهاد دهنده، به هویت و حریم شخصی شما قصد تجاوز داشته باشد. · زمانی که از شما بر خلاف علائق، معیارها یا اعتقادات دینی و ارزشی شما ، چیزی را طلب نمایند.
بیوتکنولوژی کشاورزی-هواشناسی-مدیریت صنعتی اونایی که نصف نیمه رها کرده ام: فلسفه اسلامی-فلسفه غرب-باز هواشناسی-حسابداری-زیست شناسی سلولی تا حالا پیش روانپزشک رفته ام داروهایی برام تجویز کرد چند ماه مصرف کردم اما غیر از خواب آلودگی و منگی چیزی عایدم نشد.خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید که چکار کنم توی شهرستان ما نه روانشناس است و نه روانپزشک خواهش می کنم کمکم کنید هزینه هر چه باشه پرداخت می کنم.
در ابتدا کلام باید عرض نمایم که لطفا با صبر و شکیبایی سطور زیرا بدقت مطالعه فرمایید و راهکارهای ذکر شده ی در آن را با تمرین و ممارست، درونی سازی کنید تا در نتیجه به حل مشکل نائل آیید. زیرا هر سطری نکته ای دارد که چکیده ای از تجارب بالینی بسیار مرکز ما است. به این نکته توجه داشته باشید که درمان مشکلات روحی و روانی برخلاف مشکلات جسمی که در مدت زمان معین با مصرف دارو حل می شود، فقط با تمرین و ممارست طولانی جهت درونی سازی راهکارها میسر می گردد. اینگونه نباشد که فقط از ما راهکار بگیرید ولی آنها را تمرین نکنید و بعد از مدتی بگویید راهکارهای «پرسمان» نیز بدرد نمیخورد! و آنها را همانند رشته های تحصیلیتان که قبل از حصول نتیجه رها می کنید رها نمایید.
· تشخیص دهید چه چیزهایی را میتوانید و چه چیزهایی را نمیتوانید تغییر دهید: اگر تشخیص دهید که بخاطر یک مسئله درمورد خودتان ناراحت هستید که میتوانید آن را تغییر دهید، از همین امروز شروع کنید. اگر چیزی است که قادر به تغییر آن نیستید ،سعی کنید خودتان را همانطور که هستید قبول کرده و دوست بدارید.
· به ایدهها و نظرات خود افتخار کنید: برای ابراز عقاید خود خجالت نکشید.
· کمک کنید: به یکی از همکارهایتان که مشکل دارد کمک کنید، به همسرتان برای مرتب کردن خانه کمک کنید یا برای هر کار مثبت دیگر پیشقدم شوید. وقتی احساس کنید که در زندگی دیگران تغییر ایجاد میکنید و کمک شما ارزشمند است، اعتمادبهنفستان بالا خواهد رفت.
· ورزش کنید: با ورزش کردن میتوانید استرستان را خالی کرده، سالمتر و شادتر شوی
· منتقد درونیتان را تعلیم دهید: چون این منتقد درون شماست، میتوانید کنترل آن را به دست بیاورید و اجازه ندهید که تحقیرتان کند یا چون فکر میکند شکست میخورید نگذارد کاری را انجام دهید. تصمیم بگیرید که از این به بعد این ندای درونیتان فقط توصیهها و پیشنهادات مثبت برایتان داشته باشد.
· درخواست جرأت مندانه، از این روش در مواقعی که نیازمند کمک گرفتن از دیگران هستید، استفاده کنید. مثال : اگر برای حل یک مشکل بخواهیم از والدین یا دوستی کمک بگیریم، می گوییم: من برای حل مشکلم نیازمند کمک و همفکری شما می باشم،آیا می توانید به من کمک کنید؟
· بیان جرأت مندانه از این روش برای بیان احساس و افکار خود در تقدیر و تشکر از دیگران استفاده کنید.مثال از دعوت شما سپاسگزارم.
بررسی علل استرس دانش آموزان و راههای درمان آن
پرسشنامه ها
آموزش خانواده
آیین همسرداری
مشاوره اینترنتی
مشاوره مجازی
سخن روز
[عناوین آرشیوشده]
![]() |
![]() |