![]() |
![]() |
سئوال 18
موضوع: مشکلات ارتباطی قبل از ازدواج
با سلام من سیاوش نامی هستم که 6 ساله به یه دختری اشنا شدم.البته خانواده من و مادر اون دختر در جریان بودن و هدف ازدواج بود.البته پدر ایشون از این قضیه بی اطلاع بودن.تا 4 سال رابطه خیلی خوب و اروم و عالی داشتیم.مشکل از اونجا شروع شد که من با وجود اینکه مدرک کارشناسی ارشد داشتم 1.5 سال بیکار بودم و دنیال کار.از یه طرف فشار بیکاری و از یه طرف اینکه گاهی واسه خریدن هدیه تولدش بی پول شدم.از طرفی هم اون دختر یه کار خوب پیدا کرد.بعد این قضایا باز هم رابطمون خیلی کم شد.چون ما تو دو شهر جدا زندگی میکنیم و شاید ماهی یک بار هم رو میدیدیم.دیگه کم کم اون رابطه داغ و گرم تبدیل شد به یه رابطه سرد.من یه کار بالاخره پیدا کردم تو جنوب ولی خوب اونجا هم مشکلات بود به خاطر حقوق و ... در کل 2 سال گرفتار پول و کار و.... بودیم.مشکلات خیلی زیاد شد.دیگه گرمی رابطه شد گرفتن پاچه همدیگه.اگر چه وضعیت مالی بهتر داره میشه و دیگه میتونیم یواش یواش بریم خواستگاری.ولی حالا این بحث میمونه که هم من هم اون دیگه اون حس همیشگی رو بهم نداریم.شدیم مثل ادامایی که 30 سال از زندگیشون میگذره.هردو احساس میکنیم دیگه مثل قدیم همو دووس نداریم.و یکم روابطمون پر تنش شده که علتش دوری زیاد از هم و سختی های پی در پی بود.حالا سوالم اینه که به نظرتون این سردی مقطعی هست؟یعنی اگه ازدواج کنیم مشکلی پیش میاد؟مخووام بدونم به حالت قبلی و پر شورقدیم بر میگردیم یه نه دیگه رابطمون اینجوری میمنه؟چون اگه این سردی تو رابطمون بمونه ازدواج نکردن بهتره.حالا نظر شما رو میخواستم بدونم
پاسخ مشاور
*** قبل از هر چیز باید بگوییم که انتخاب همسر یکی از مهمترین اتفاقات زندگی ماست و برای اینکه فرد ازدواج موفقی داشته باشد باید ملاحظاتی را در نظر بگیرد تا بعدها از انتخاب خود پشیمان نشود. کسی که میخواهد ازدواج کند، ابتدا باید ببیند آمادگی و موقعیت آن را دارد یا نه؛ سپس در مورد ویژگی های همسر آیندهاش فکر کند و معیارهای اصلی را کشف کند؛ در مرحله سوم باید بکوشد تا افرادی را در نظر بگیرد که بهترین و بیشترین معیار همسر خوب را دارا هستند (در ادامه به آن ها اشاره می کنیم). پس از این مراحل باید رضایت خانواده ها هم برای ازدواج جلب شود، چون ازدواجی که از رضایت و حمایت خانواده ها برخوردار نباشد ازدواج موفقی نخواهد بود و دختر و پسر با کمبودی در زندگی خود مواجه می شوند که تا آخر عمر با هیچ چیز دیگر جبران نمی شود. این مراحل، از اصول اساسی ازدواج هستند و باید رعایت شوند تا بعدها پشیمانی به بار نیاید. نکته مهم این است که برای عقلانی عمل کردن در ازدواج ابتدا باید ملاکهایی داشته باشید و بر اساس آن ملاکها انتخاب کنید. نه اینکه ابتدا به شخصی علاقمند شوید و بعد از آن، به چیزهای دیگر مانند اینکه او ملاکهای مورد نظر شما را دارد یا خیر، فکر کنید. چون علایق و احساسات بر شناختهای ما تاثیر میگذارند و اجازه نمیدهند، ما واقعیت را آنگونه که هست ببینیم. باید عاقلانه ازدواج کرد و عاشقانه زندگی کرد. افرادی که اینگونه عمل کنند و با چشمانی باز ازدواج کنند، زندگی سالم و شادابی خواهند داشت.
*** پرسشگر گرامی؛ تصمیم شما برای ازدواج کردن را می ستاییم و امیدواریم بتوانید با تصمیمی درست، افق های زیبایی را برای آینده زندگی خود ترسیم کنید. این دغدغه ذهنی که به سراغ شما آمده است به خاطر اشتباهی است که مرتکب شده اید و آن این است که مدت 6 سال با دختری رابطه ای عاطفی برقرار کرده اید که از لحاظ شرعی اشکال دارد و جایز نیست. درست است که می گویید خانواده شما و مادر ایشان در جریان بودند (و البته پدر دختر که نقش بسیار مهمی هم در ازدواج دخترش دارد، بی اطلاع بودند) ولی به هر حال شما بدون اینکه به این رابطه شکل شرعی بدهید با یکدیگر ارتباط عاطفی داشته اید (خریدن هدیه تولد و ...)؛ این گونه ارتباط هایی که پیش از ازدواج صورت می گیرد آسیب های فراوانی را به دنبال دارد که خودتان در حال تجربه کردن آن ها هستید (اگر مایل باشید در این رابطه بیشتر با شما صحبت خواهیم کرد). در این 6 سال ممکن است دل خوری هایی بین شما به وجود بیاید (که آمده) و باعث کاهش علاقه شما به همدیگر شود ؛ از آن جایی که شما به همدیگر متعهد نیستید و رابطه تان شکلی شرعی به خود نگرفته و خود را زن و شوهر رسمی نمی دانید، احساس گذشت و ایثار و کنار آمدن با مشکلات در وجود شما نخواهد بود و با کمترین دلخوری ها، ممکن است این فکر به ذهنتان بیاید که من دیگر نمی خواهم با او ازدواج کنم و به او علاقه ای ندارم. اما اگر رابطه تان شکل رسمی داشته باشد، متعهد به زندگی خواهید شد و این تعهد، شما را در مقابله با مشکلاتی که در زندگی پیش می آید مقاوم خواهد ساخت. فراموش نکنید، عدم تعهد، بی خیالی و بی تفاوتی را به همراه دارد.
*** به هر تقدیر خوشبختانه شما مشکلاتتان را پشت سر گذاشته اید و تصمیم گرفته اید که رسماً به خواستگاری دختر موردعلاقه تان بروید و به این رابطه شکل شرعی و قانونی بدهید و این تصمیمتان بسیار پسندیده، صحیح و قابل ستایش است و باید هر چه زودتر آن را عملی کنید و به اینگونه روابط غیر شرعی پایان دهید. اگر شما و دختر مورد نظر، به هم علاقه داشته باشید و ملاک هایی که که برای زندگی مشترک مدنظرتان می باشد را هم احراز کنید، نباید به گذشته و دل خوری های پیش آمده و امکان سردی روابط فکر کنید. به هر حال فراموش نکنید که زندگی حالت یکنواخت ندارد، شما وقتی وارد زندگی مشترک هم شوید، مسائلی ممکن است پیش بیاید و در برخی مقاطع روابطتان آن پرشوری اولیه را نداشته باشد ولی این امری طبیعی و گذراست که در زندگی اکثر زوج ها رخ می دهد و زوجین اگر حقیقتاً به هم علاقه مند باشند، به سرعت به حالات احساسی قبلی خود بر می گردند. زن و شوهری که با چشمانی باز و در نظر گرفتن انتظاراتشان از زندگی و در نظر گرفتن ملاک های یک همسر خوب دست به انتخاب می زنند، مسائل و مشکلات زندگی خود را به خوبی مدیریت می کنند. به قول یکی از دوستان نکته سنج ما « آدمی باید عشق و علاقه به همسرش را در درون قلبش جای دهد و مانع ورود دلخوری ها و ناراحتی هایی که به این عشق ضربه می زنند به درون قلبش بشود؛ می گفت که دلخوری ها و ناراحتی ها در زندگی مشترک، جایشان در مثانه آدمی است! (نه در قلب و دل) که پس از مدتی تخلیه می شوند و می روند و دوباره آن عشق اصیل نمود پیدا می کند». شما وقتی به همسرتان به خاطر مختصات و صفات شایسته ای که دارد علاقه مند باشید و به ایشان متعهد هم باشید، با همه مشکلات زندگی کنار خواهید آمد و در جریان زندگی، ذره ای از علاقه تان به همسرتان کم نخواهد شد. مهم این است که در انتخاب همسر با دقت عمل کنید؛ حتما این ضرب المثل را شنیده اید که می گویند : قبل از ازدواج چشمان خود را خوب باز کنید (عاقلانه انتخاب کنید و نه احساسی) و پس از آن کمی آن ها را روی هم بگذارید (گذشت و چشم پوشی در زندگی).
*** در ادامه و برای آگاهی بیشتر شما در زمینه ملاک ها و معیارهای یک همسر خوب، به توضیح این ملاک ها و معیارها می پردازیم، تا بتوانید بر اساس آن ها، تصمیم درستی برای انتخاب شریک زندگی تان بگیرید؛ پیش از پرداختن به این ملاک ها توجه به مطلب زیر مفید خواهد بود :
- پرسشگر گرامی؛ برای ازدواج تنها علاقه و دوست داشتن کافی نیست (البته لازم است ولی کافی نیست). اینگونه صحبت ها که به ندای قلبت گوش کن و ببین که چه کسی را دوست داری همه بی پایه و اساس است و در آینده باعث ویرانی زندگی می شود. این همه افرادی که در دادگاه ها برای طلاق مراجعه می کنند و متاسفانه آمار آن هم رو به فزونی است خیال می کنید به ندای که گوش کرده اند؟ ندای عقل یا ندای قلب. اگر با اکثر این زوج ها صحبت کنید خواهید دید که که در ابتدا برای هم میمردند و عاشق و دلباخته هم بودند ولی پس از مدتی متوجه شدند که اشتباه کرده اند و این عشقشان پوچ و تهی بوده و هیچ سنخیتی با طرف مقابل ندارند. چرا؟ چون قبل از ازدواج چشمهایشان را نسبت به حقایق بسته بودند، ولی چه بخواهی چه نخواهی گذر زمان چشم ها را رو به حقیقت باز می کند و آن موقع است که دو عاشق دیروز، امروز با تمام توان بر طبل جدایی می کوبند. دو فردی که در ابتدا یک لحظه دوری هم را تحمل نمی کردند، حال یک لحظه حضور همدیگر را تحمل نمی کنند؛ این ها افسانه و خیال نیست، واقعیت هایی است که رخ داده و می دهد؛ انسان باید در این امر مهم با عقل و منطق پیش رود و پس از ازدواج درب عواطفش را به روی همسرش باز کند و بی دریغ به او محبت کند و او را دوست داشته باشد. آدمی باید عاقلانه ازدواج کند و عاشقانه زندگی کند. زوج هایی که تنها با تکیه بر احساس صرف، و بدون تحقیق و تفکر و در نظر گرفتن ملاک ها اقدام به ازدواج می کنند، قدم در خانه سستی می گذارند که هر لحظه امکان فرو ریختن آن است.
* ملاک ها و معیارهای یک همسر خوب :
اولین گام برای داشتن یک ازدواج خوب و موفق، شناخت شرایط و ملاکها و معیارهای یک همسر خوب است. در اینجا ما به طور اجمالی این شرایط و معیارهارا برایتان بر می شماریم :
بطور کلی معیارها و ملاک هایی که برای یک ازدواج موفق در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود دو نوع است :
الف ) معیارهایی که رکن و اساساند و برای یک زندگی سعادتمندانه حتما لازماند.
ب ) معیارهایی که برای بهتر و کامل تر شدن زندگیاند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارند و وجودشان امتیازی به شمار میرود . اما نبودن آنها هم ضرری به زندگی نمیرساند.
* ملاکهای دسته اول عبارتند از :
1. تدین و دیندار بودن فرد: زیرا انسانی که دین ندارد هیچ ندارد. انسان بی دین در حقیقت مرده متحرک است و کسی که پای بند به دین (که اصلی ترین مسأله زندگی است) نباشد هیچ تضمینی وجود ندارد که پای بند به رعایت حقوق همسر و زندگی مشترک باشد. انسان دیندار هرگز نمی تواند با همسر بی دین کنار بیاید و با هم زندگی سعادتمندانه ای داشته باشند. روایت شده شخصی درباره انتخاب همسر با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مشورت کرد، آن حضرت فرمود: «انکِحْ و علیکَ بِذاتِ الدّینَ» ازدواج کن ولی بر تو باد که با زن دیندار ازدواج کنی.
2. اخلاق نیک داشتن: منظور داشتن صفات و خلق و خوهای پسندیده در نظر عقل و شرع است. در واقع اخلاق و دین دو ملاک و معیار اصلی در ازدواج و انتخاب همسر است. امام علی(علیه السلام) میفرماید: «بِحُسْنِ الاْخْلاقِ یَطیبُ الْعَیْشُ» ؛ با خوش اخلاقی، زندگی نیکو و مطلوب میگردد. ملکات فاضله و اخلاق کریمه است که باعث نشاط و شادابی در زندگی شده و دشواریها را برطرف و اضطرابها و نگرانیها را از بین میبرد و بداخلاقی جسم و روح انسان را فرسوده میکند و عامل مهم پیری زودرس است. زندگی مشترک زناشویی، دارای فراز و نشیبهایی است که برخورد صحیح با آنها نیاز به روحیهای قوی و اخلاقی پسندیده دارد. زن و مرد اگر از این مزیّت، بهرهای نداشته باشند، نمیتوانند با تفاهم و همکاری متقابل بر مشکلات زندگی چیره شده، بار سنگین آن را به مقصد برسانند. چنانچه هر یک از طرفین از اخلاقی نیکو و رفتاری شایسته برخوردار نباشد، طرف دیگر هر چند خوش اخلاق هم باشد، زندگی به کامش تلخ خواهد شد. از آنجا که اصلاح صفات ناپسند، در صورت ریشهدار بودن آنها، نیاز به تلاش طاقتفرسا و زمانی طولانی دارد، باید از همان ابتدا به صفات اخلاقی همسر توجّه کرد، تا در سایه انتخاب همسری خوشاخلاق، زندگی سعادتمندانهای پیریزی شود.
3. شرافت و اصالت خانوادگی: منظور نجابت و پاکی خانواده است زیرا ازدواج دختر و پسر تنها پیوند و ترکیب دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است و نمی توان گفت من می خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده و فامیلش ندارم. زیرا این فرد شاخه ای است از این خانواده و از ریشه های همان درخت خانواده تغذیه کرده است و صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده از راه وراثت، محیط و عادات به این فرد منتقل شده است.
4. عقل: در واقع همان نور افکنی است که جاده زندگی را روشن می کند و باید زن و شوهر برای اداره زندگی و تربیت فرزندان از نیروی عقل و فهم مجهز برخوردار باشند و رشد عقلی کافی پیدا کرده باشند، همان طور که ائمه اطهار ما را از ازدواج با افراد احمق و کم عقل نهی فرموده اند. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: « ایّاکم و تزویج الحَمقاء فَانَّ صُحبَتَها بَلاءٌ و ولدها ضیاع»؛ بپرهیزید از ازدواج با «احمق»! زیرا، مصاحبت و زندگی با او بلاست و فرزندانش نیز تباه میشوند.
5. سلامت جسمی و روانی: سلامت روح و روان و همچنین سلامت جسم از بیماری های صعب العلاج و نیز بیماری هایی که ارضای غریزه جنسی را با مخاطره مواجه می سازد، از عوامل مؤثر در تأمین اهداف ازدواج به شمار می رود. در عین حال خاطر نشان می شود که ممکن است در برخی موقعیت ها، فرد به دلیل مصالح مهم تر و یا به دلیل سایر ویژگی های مطلوب طرف مقابل و یا به خاطر نقص جسمانی خویش، از عامل سلامت طرف مقابل چشم پوشی کرده، به ازدواج با او اقدام کند.
6. تناسب، همتایی و کفو همدیگر بودن: یکی از حساس ترین نکاتی است که باید در انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرد. همتایی و تناسب از جنبه های زیر می باشد:
الف. تناسب در تدین و میزان پای بندی به دستورات شرع: همانگونه که در ابتدا مطرح شد، تدین یکی از اصول محوری انتخاب همسر می باشد، لذا لازم است که بسیار با ظرافت و توجه به این موضوع نگریسته شود. زیرا در صورتی که زن و مرد در این اصل هماهنگ و متناسب نباشند، مشکلات بسیاری را به بار می آورد. برای مثال یک زن متدین چگونه می تواند، همسر یک مرد غیر متدین شود و یا برعکس. آیا آنها می توانند هم به اصول و عقاید خودشان پایبند باشند و هم طرف مقابل را راضی نگه دارند. یقینا در بسیاری از موارد جمع این دو امر مشکل می باشد.
ب. همتایی و هماهنگی فرهنگی و فکری: تفاهم و توافق فکری و فرهنگی میان دو همسر در زندگی مشترک نقش اساسی دارد. برای ایجاد یک زندگی پویا و پر بار باید معماران این کانون بتوانند یکدیگر را درک نموده و مکنونات و محتویات درونی خود را به هم تفهیم کنند و در بسیاری از موارد تصمیم مشترک و یکسان گرفته و بر مبنای آن عمل کنند و در فراز و نشیب های زندگی یاور همدیگر باشند و فرزندان خود را بر اساس یک طرح هماهنگ تربیت کنند.
ج. همتایی اخلاقی و پای بندی به آداب اخلاقی: این همتایی از مهمترین موارد کفویت و همتایی بین زن و شوهر است ممکن است زن و شوهر از جهت دینی کفو همدیگر باشند ولی از جهت اخلاقی نه. نظیر جریان ازدواج زید بن حارثه با زینب دختر عمه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که هر دو متدین و با ایمان بودند اما از جهت اخلاقی با هم تفاهم نداشتند و علی رغم این که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) با آنها بارها صحبت کردند و به تفاهم و سازش سفارش کردند ولی آنها توان تحمل همدیگر را نداشتند. خلاصه چون اخلاقشان با هم جور در نمی آمد علی رغم ایمان و تدین شان نتوانستند زندگی مشترکشان را ادامه دهند. بنابراین نباید پنداشت که تنها متدین بودن زن و شوهر برای زندگی موفق کافی است بلکه هماهنگی و کفویت در مسائل اخلاقی و تناسب از این نظر مهم است.
د. تناسب از نظر تحصیلات علمی: بهتر است زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی خیلی با هم فاصله نداشته باشند تا تفاهم بیشتری در زندگی شان وجود داشته باشد.
ه. تناسب در زیبایی و وضعیت ظاهری: توجه به کفویت و تناسب میان دختر و پسر در زیبایی ظاهری لازم است اگر یکی زیبا وخوش اندام و خوش تیپ باشد و دیگری زشت و بد اندام، احتمال به وجود آمدن ناراحتی و مشکل برای هر دو و انحراف و حسرت و... وجود دارد. گرچه باید گفت زیبایی یک معیار و اندازه معین و استانداردی ندارد که بتوان افراد را با آن سنجید و تا حدودی به سلیقه افراد بستگی دارد. مهم آن است که هر دو یکدیگر را بپسندند و از هم دیگر خوششان بیاید و دلخواه هم باشند و به دل هم بنشینند. البته زیبایی ظاهری باید در کنار دیگر صفات و معیارها، مورد توجه و بررسی قرار گیرد، نه به طور مستقل. زیبایی و تناسب اندام بدون تدیّن و شرافت خانوادگی و...، آفتی است خطرناک و بلایی است رسواگر که اگر بر مبنای ارزشهای الهی پیوند نخورد، به زودی ناپایدار خواهد بود.
و. تناسب سنی: کفویت و تناسب دختر و پسر از نظر سن، تفاوت سن است نه تساوی سن. زیرا این تفاوت از آفرینش آنان است. بهتر است تفاوت سن آنها به همان مقدار تفاوت سن بلوغ جنسی دختر و پسر باشد که معمولا پسر حدود 4 الی 5 سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی می رسد.
ز. تناسب مالی و سطح اقتصادی: ازدواج دختر و پسر، در واقع پیوند دو خانواده است و صلاح نیست دختر و پسر از خانواده هایی باشند که تفاوت مالی زیادی بین آنهاست.
* ملاک ها و معیار و مسائل دیگری که بیشتر بستگی به سلیقه و موقعیت افراد دارد، در دسته دوم قرار میگیرد و میتوان از آن صرف نظر کرد. ولی برای اینکه بتوانید به یک تصمیم صحیح و عاقلانه ای در این زمینه برسید بهتر است با افراد مورد اعتماد خویش، والدین، یا اقوام نزدیک دلسوز و عاقل و دارای تجربه مشورت کرده و با دقت کافی تصمیم مناسبی اتخاذ فرمایید.
*** نکات پایانی و بسیار مهم :
- درست است که انتخاب همسر مسأله ای مهم و حساس است ولی در عین حال نباید زیاد وسواس به خرج داد. هیچ کس صد درصد طبق معیارهایی که انسان ابتدائا در نظر دارد آفریده نشده و پرورش نیافته است. کما این که ممکن است نسبت به طرف های مقابل شما نیز همین گونه باشد و صد درصد آن طور که آنان می خواهند نباشید.برای انتخاب همسر، از ایده آل گرایی، وسواس و سخت گیری بیش از حد باید اجتناب کنید و اگر دختری حدود 60 تا 70 درصد شرایط مدنظر شما را داشت ، او را به همسری برگزینید؛ مطمئنا با هنرمندی دو طرف می شود بقیه شرایط را نیز در ادامه زندگی تکمیل کرد.
- این را بدانید که ما به شرایط و ویژگی های شما و خانواده تان (و همچنین طرف مقابل) اشراف نداریم و تنها توضیحاتی را ارائه دادیم که بینشی صحیح برای ازدواج در شما شکل بگیرد و بتوانید بهتر تصمیم گیری کنید. بهترین کسی که می تواند در این امر مهم تصمیم بگیرد خود شما هستید؛ شما باید تمام جوانب را در نظر بگیرید (تحقیقات، مشورت های لازم و ...) و انتظارات و اولویت هایتان را در مورد همسر و زندگی مشترکتان مشخص کنید و رضایت خانواده خود را نیز به دست آورید (جلب رضایت خانواده های طرفین (پدر و مادر) در ازدواج خیلی مهم است) و بعد دست به انتخاب بزنید. شاید شما به این نتیجه برسید که فرد مورد نظر، مناسب شما نیست و به او علاقه ای ندارید و شاید به این نتیجه برسید که به او علاقه دارید و می تواند همسر مناسبی برایتان باشد. به هر حال برای تصمیم گیری در این امر حیاتی، همه جوانب را بسنجید تا در آینده، حسرت بازگشت به عقب و تغییر تصمیم تان را نخورید.
*** امیرالمومنین حضرت علی (ع) :
آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستین ها را بالا بزن، آن گاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست بکار شده اند.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.
سئوال 17
موضوع : تحقیر فرزند توسط افراد خانواده
با سلام من شیلا از مشهد هستم متاسفانه با اینکه در سن 27 سالگی ام باز در ارتباط با دیگران دچار مشکلم اینهم بگویم که خجالتی نیستم بیشتر از عکس العمل دیگران می ترسم من در خانواده پر جمعیتی که و فرزند سوم که دو برادر از خودم بزرگتر هستند.البته نا گفته نماند من از همان اوان زندگی متاسفانه همیشه مورد تحقیر و سرزنش مادرم قرار گرفته ام چرا که به علت جثه ی کوچکی که داشتم مادرم از معرفی کردنم بعنوان دختر بزرگتر یه جوری اکراه میکندبرای دو تاا خواهرن کوچکترم راحتر و از همراهی با خودش لذت می برد گاهی حس میکنم دختر او نسیتم این مسئله من را بیش از هر وقت دیگر حساس تر و عصبانی میکند .باید اعتراف کنم محبت کردن را یاد نگرفتم از نظر استدلال مادرم من باید اشتباه و تحقیر برادر بزرگ تر را ببخشم و نسبت به گوچکترها کذشتی اضافی را داشته باشم هیچ وقت کلاسهای فوق برنامه ای هم نمیرفتم و کنکور را بدون کلاس و آزمون خاصی بر خلاف خواهر و برادرهای دیگرم نرفتم و از بدشانسی روزگار پیام نور یکی از شهرستانها قبول شدم واین اول مشکل که با هر ترم رفتن و افتادن واحدی سر گفت پول شهریه را تحمل کنم و به دلیل نداشتن شغل و خواستگاری تحت فشار خانواده قرار گرفته ام متاسفانه فکر کردم گذشت زمان مشکل را حل می کند. اما نشد. چه کار کنم.؟
پاسخ مشاور
- پرسشگر گرامی؛ با توجه به توصیفاتی که از خود و زندگی تان مطرح کردید، باید گفت که این مشکل شما ابعاد گسترده ای دارد و به صورت مکاتبه ای نمی توان به حل آن پرداخت. بهترین کار برای شما این است که به صورت حضوری پیش مشاوری حاذق بروید و پس از تشخیص دقیق مشکل تان، به راهکارهای درمانی ای که در اختیارتان گذاشته می شود،عمل کنید.
اگر محل زندگی شما در استان اصفهان می باشد می توانید به مرکز مشاوره وخدمات روانشناختی رهنما واقع در شهر زرین شهر- خیابان شهید رجایی -کوچه آینده سازان یک -جنب هنرستان تربیت مراجعه ویا با تلفن 2211515- 0334 تماس حاصل فرمائید
حال توجه شما را به مطالبی در خصوص محبت وروش های محبت کردن جلب می کنم :
محبّت یکی از اجزای وجودی انسان است که با او متولّد میشود و تحت تأثیر عوامل گوناگون اجتماعی شکل میگیرد. اگر این عوامل مثبت باشد، محبّت ماندگار و پایدار میماند در غیر این صورت اثر وجودی خود را از دست میدهد .
محبّت در راه خدا و برای خدا، پاکترین و پر ارزشترین محبّتها است. و رسیدن به این درجه محبت از توفیقات بندگان خداجو می باشد. زیرا اینان به دنبال آن هستند که تمام جنبه ها و جلوه های زندگیشان رنگ و بوی الهی بگیرد. امام صادق علیه السّلام درکلامی نورانی می فرمایند: به راستی که از محکمترین رشته و ریسمان های ایمان اینست که محبت تو، بغض تو، عطا و بخشش و منع تو در راه خدا باشد پس اضافه کردند: دوست دشمن خدا، دشمن خداست .
این مسأله آنقدر اهمیت دارد که حتی ریشه ایمان را نیز، در حبّ و بغض دانسته اند . امام صادق علیه السّلام فرموده اند: آیا ایمان جز حبّ و بغض است؟ پس این آیه را تلاوت فرمودند که (حبّب الیکم الایمان)(حجرات 7)یعنی(ایمان را برای شما دوست داشتنی قرار داد
پاره ای از روایات در بیان فضیلت کسانی که یکدیگر را در راه خداوند دوست می دارند وارد شده است که آنها در سایه عرش الهی جای دارند و تمام ملائک مقرّب و اولیاء الهی به مکان و منزلت اینان غبطه می خورند و آنها بدون حساب به سوی بهشت می روند و در قیامت به ایشان جیران الله یعنی همسایگان خدا گفته می شود.( سفینه البحار، ج 2 ،ص 11 و 12)
پرواضح است که ریشه و محور محبّت در این گونه از دوستی ها، خداوند متعال و علاقه به مخلوقات و منسوبات اوست. گذشت و ایثارها، بخشش ها و تمام روابط بین این دوستان به واسطه محبت به خدای متعال می باشد. هم چنین آثار این دوستی بسیار متفاوت با دوستی های غیر الهی است. یکی از این بدست آوردن قلوب دیگران است. البته دوستان الهی برای توجّه و جلب قلوب دیگران به دوستی نمی پردازند ولی از آثار این نوع دوستی که جلب قلوب دیگران است نیز بهره مند می باشند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: وقتی مسلمانان به هم می رسند و به یکدیگر دست می دهند، خداوند گناهانشان را می ریزد همان گونه که برگ از درخت می ریزد
امّا درباره چگونگی محبّت به دیگران لازم است به این نکته مهم توجه نمائید که اساساً در امور و کارهایی که انگیزه و هدف الهی است، باید از مسیری گذر نمود که مورد تأیید و تکمیل کننده آن هدف باشد. بنابراین لازم است شکل محبّت ما نیز برگرفته از راهنمایی های خداوند متعال و اولیای او باشد و الّا اگر بخواهیم از مسیر دیگری به سوی این هدف حرکت نمائیم، قطعاً به آن مطلوب نخواهیم رسید .
در روایات و سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السّلام توضیحات مفصّلی در این باره آمده است که به پاره ای از آنها اشاره می نمائیم . 2
1ـ محبّت زبانی : لازم است به کسانی که دوستشان داریم، بگوئیم که به شما علاقه داریم .
2ـ محبت رفتاری : محبّت رفتاری نشانه صداقت محبّت گفتاری است که جلوه هایی دارد؛
الف ـ هدیه؛ امام صادق علیه السّلام فرمودند: به یکدیگر هدیه دهید و از این راه به هم محبّت کنید که هدیه، کینه ها را از بین می برد .
ب ـ خوش رویی و خوش اخلاقی؛ امام باقر علیه السّلام فرمودند:انجام کار نیک و خوش رویی مایه جلب محبّت است .
ج ـ خوب صدا زدن : رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: سه چیز محبت انسان به برادر مسلمان خود را صفا داده و یک رنگ می کند؛ اوّل؛ هرگاه او را می بیند با گشاده رویی برخورد کند. دوّم؛ وقتی برادرش خواست نزد او بیاید برای او جا باز کند. سوّم؛ با اسمی که بیش از همه دوست دارد او را صدا بزند .
د ـ مصافحه؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: وقتی مسلمانان به هم می رسند و به یکدیگر دست می دهند، خداوند گناهانشان را می ریزد همان گونه که برگ از درخت می ریزد .
امام صادق علیه السّلام فرمودند: به هم دست دهید که دست دادن کینه ها را از بین می برد.
هـ ـ سخاوت؛ امام رضا علیه السلام فرمودند: انسان با سخاوت به خدا، بهشت و مردم نزدیک است و بخیل از خدا، بهشت و مردم دور می باشد.
و ـ تواضع؛ امام علی علیه السّلام فرمودند: ثمره تواضع، محبت است.
ز ـ صداقت؛ وقتی انسان کسی را دوست دارد به او دروغ نمی گوید. امام علی علیه السّلام فرمودند: انسان صادق با صداقتش سه چیز را به دست می آورد؛ حسن اعتماد، محبت، ابهّت.
ح ـ حسن ظنّ؛ امام علی علیه السّلام فرمودند: کسی که به مردم حسن ظنّ دارد از آنان محبّت دریافت خواهد کرد.
ط ـ انصاف؛ امام علی علیه السّلام فرمودند: انصاف موجب تداوم محبت است.
ک ـ احترام ؛قطعاً اینگونه است که احترام به دنبالش احترام می آید.
ذ- محبّت کتبی؛ امام علی علیه السّلام فرمودند: نامه، گویاترین سخنگوی تو است.
نامه، دارای خصوصیات منحصر به فردی است مانند گویایی و ماندگاری زیرا بارها می توان آن را خواند و دیگر اینکه می توان آن را در خلوت خواند که موقعیت بسیار خوبی است. بنابراین اثر و ماندگاری بیشتری دارد. ( با اقتباس از نشریه نامه جامعه)
سئوال 16
موضوع: سوء ظن به نامزد (بخاطر اس ام اس)
سلام من واقعا به کمک شما نیاز دارم راستش من متاسفانه نسبت به کسی که عاشقشم دچار سوء ظن وشک شدم انقدر که توی حرف هام بهش تعنعه می زنم من قرار بود با او ازدواج کنم اون پسر چهار سال ازمن کوچکتر است درضمن پسر خاله دختر خاله هستیم ورابطه خیلی نزدیک داشتیم بعد ازمدتی تغییر کرد بطوری که حتی نمی گذاشت صدای من را بشنود یکبار که من اس ام اس دادم یک دختری اس دادکه من دوست دخترش هستم اما اون قبول نمی کرد حدود یک سال مدام با این دختر دوست شده وهروقت بهش می گویم می گوید کسی در زندگی من نیست ولی حس می کنم دیگه هیچ اهمیتی براش ندارم رفتار خیلی بد شده ومن مطمئنم که با اون دختر اس می دهد بگوئید مکن چکار کنم؟
پاسخ مشاور
با سلام و عرض ارادت خدمت شما پرسشگر گرامی از اینکه با ما سخن می گوئید خرسندیم و امیدواریم که ارتباط شما با ما تداوم داشته باشد.
روان شناسان خانواده بر این باورند، مهم ترین چیزی که برای تشکیل یک زندگی کارآمد مورد نیاز است، اعتماد میباشد. زمانی که دو نفر به هم اعتماد ندارند نمیتوانند مهمترین متاع خود را (عمر و جوانی) را با فرد مقابل خود به اشتراک قرار دهد. شما باید با دقت بررسی کنید که آیا هنوز به فرد مورد نظر خود اعتماد دارید یا نه؟ چنانچه به هر دلیلی اعتماد شما به او سلب شده باشد، ازدواج شما با او نمیتواند موفق باشد. البته باید با دقت بررسی کنید و ببینید که آیا شواهد کافی درباره مطالبی که ذکر کردهاید، وجود دارد یا نه؟ پس از آن لازم است با دقت به سوالات زیر پاسخ دهید:
- آیا او ویژگی های همسر مناسب را دارد؟
- آیا بعد از گذشت چندی از زندگی مشترک و فروکش کردن احساسات باز هم از این عشق وعلاقه خبری هست؟
- چه ویژگی هایی باعث شده است تا من به او علاقمند شوم؟
- آیا برای انتخاب او ملاک های انتخاب همسر را در نظر گرفته ام؟
- آیا انتخاب او به عنوان همسر آینده تصمیمی عاقلانه است و یا اینکه من از روی احساسات تصمیم گرفته ام؟
- آیا علاقه او به من از عشق و علاقه است و یا اینکه هوسی بیش نیست؟ من برای شناخت هوس از عشق چه کرده ام؟ اصلا عشق و هوس چگونه از هم جدا می شود؟
پرسشگر گرامی با توجه به مطالب بالا، چنانچه هنوز اعتماد شما به فرد مورد نظر سلب نشده است و احساس میکنید که او دارای ویژگیهای همسر مناسب میباشد، از او بخواهید به خواستگاری شما بیاید و مقدمات ازدواج با شما را فراهم کند اما چنانچه به هر دلیلی این ازدواج را به صلاح خود نمیدانید و یا اینکه احتمال میدهید، موفق به ازدواج با او نشوید، رابطه خود را با او قطع کنید و ازدواج با فرد دیگری را بررسی کنید.
اگر محل زندگی شما در استان اصفهان می باشد می توانید به مرکز مشاوره وخدمات روانشناختی رهنما واقع در شهر زرین شهر- خیابان شهید رجایی -کوچه آینده سازان یک -جنب هنرستان تربیت مراجعه ویا با تلفن 2211515- 0334 تماس حاصل فرمائید
سئوال 15
موضوع: حساسیت بیش از حد نسبت به رفتار شوهر
با سلام و خسته نباشید شوهر من آدم خیلی حساسه و زود هم از کوره در میره به حجاب من خیلی گیر می داد چند بار هم گفته بود که اگه تو حجابت رو رعایت نکنی من هم هر کاری دلم بخواد انجام می دم منم حجابمو رعایت کردم ولی چون زیاد تو این مسائل سخت گیر نیستم بعد خیلی جدی نگرفتم تا اینکه متوجه شدم شوهرم سیگار میکشه با این که می دونست من از مرد سیگاری متنفرم باهاش دعوا کردم گفت تو هر کاری دلت می خواد انجام بده منم هرکاری خواستم انجام می دم قبول نکردم الان یکماهی هست که دعوا می کنیم دیگه خسته شدم اصلا نمی تونم با این مسئله کنار بیام حالا که بهش می گم هرطور که تو بخوای من همون می شم می گه نه من اینجوری زندگی رو دوست دارم ، روشنفکر شدم و از اینجور حرفا میگه تورم دوست دارم ولی در کنار این جور زندگی. خیلی باهاش حرف زدم ولی فایده نداشت دیگه به جایی رسید که گفتم اگه دست از سیگار برنداری ازت جدا میشم ما خیلی باهم لجبازی کردیم حالا نمی دونم چیکار کنم من حوصله دعوا و جنگ و جدالو ندارم چون طبیعتا آرومم می خوام ازش جدا شم به نظرتون کار درستی می کنم در ضمن بهتون بگم که خیلی هم عصبی و داد دادی
پاسخ مشاور
« ابهام در ترک رابطه با شوهرتان یا باقی ماندن در آن زمانی به وجود میآید که هنوز گزینههای بهتری برای انتخاب وجود دارند. به همین دلیل است که شما نگران انتخابتان هستید، پس سعی کنید آن گزینهها را دریابید».
اگر احساس میکنید ماندن در رابطه زناشویی با شوهرتان هرروز مشکلات و مسائل حادی برایتان به همراه دارد باید گفت گزینه طلاق فقط یکی از اولین چیزهایی است که به ذهنتان خطور کرده؛ لذا یادتان باشد که تصمیمهای احساسی معمولاً نتایج خوبی در پی ندارند و اگر خدای ناکرده فقط بخواهید با احساساتتان تصمیم بگیرید شاید خیلی زود پشیمان شوید.
توقع نداشته باشید که ما به شما بگوییم زندگیتان را ادامه دهید و یا از شوهرتان جدا شوید؛ زیرا ما فقط میتوانیم شما را راهنمایی کنیم تا تصمیم درست را بگیرید. شما فقط زندگی خودتان را میبینید؛ اما مطمئن باشید مشاوران این مرکز با بررسی چندین مورد مشابه شما میتوانند نتایج تصمیمی که میگیرید را هشدار بدهند و آنها را در اختیارتان قرار دهند.
ماندن یا ترک زندگی زناشویی با شوهرتان، خواندن سرگذشت زندگی دیگران نیست، بلکه خود زندگی است؛ لذا به این باور برسید که شما درون یک رابطه قرار دارید، آنچه از سر گذراندهاید و آنچه در پیش رو دارید همگی واقعی هستند و فقط خود شما هستید که با عمیقتر و دقیقتر نگاه کردن به آن میتوانید درباره آن تصمیم بگیرید.
تصمیم به جدایی از شوهرتان همانقدر مهم و جدی است که برای ازدواج با وی تصمیم گرفته بودید؛ زیرا تمام آینده شما را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بنابراین این نکته را فراموش نکنید که ابهام در ترک رابطه یا باقی ماندن درآن زمانی به وجود میآید که هنوز گزینههای بهتری برای انتخاب وجود دارند. به همین دلیل است که شما نگران انتخابتان هستید.
با همه این اوصاف به شما حق میدهیم که با وضعیت موجود حاکم بر روابط زناشویی در شرایط امروزی جامعه، با مشاهده مصرف سیگار شوهرتان تا این حد از خود نگرانی نشان دهید، اما شایسته است قبل از هر گونه تصمیمگیری در این مرحله که به نظر میرسد بی تأثیر از هیجانات زودگذر و به دور از خطاء و اشتباه نخواهد بود، مقداری واقعبینانهتر به مسائل بنگرید و بعد تصمیم بگیرید تا خدای ناکرده بعدها پیامدهایی نظیر احساس گناه و خطاء به سراغتان نیاید.
تشکیل خانواده بدون گرفتاری هم نیست. مطمئناً شما نیز با آگاهی نسبت به این مسأله اقدام به ازدواج کردهاید.
به هر حال شما یکبار تصمیم بزرگی در زندگی خود گرفته و با شوهر خود ازدواج کردهاید، لذا در زمینه تصمیمگیریهای کلان صاحب تجربه (خوش یا ناخوش) هستید. اگر قرار باشد از تجربه خودتان در زندگی استفاده نکنید و از آن عبرت نگیرید، به نظر میرسد کلام مشاور و ... نیز کارساز نخواهد بود.
مهمترین درسی که شایسته بود بدان رسیده باشید این است که هرگز این اصل مهم یادتان نرود« انسان باید پذیرای تبعات احتمالی گزینشها و تصمیمات خود باشد».
گرچه ما از شرح ماجرای ازدواجتان و اینکه چگونه با هم ازدواج کردهاید، آیا همدیگر را از قبل میشناختید و یا اینکه به اجبار اطرافیان با همدیگر ازدواج کردهاید اطلاعی نداریم؛ اما به هر حال واقعیت کنونی این است که شما با فرد مورد نظر ازدواج کردهاید و متعهّد شدهاید که در شادی و غم، در سختی و گرفتاری در کنارش باشید.
هر زندگی زناشویی مسایل خاص خود را دارد و این یک چیز عمومی است. اگر به درستی به اطراف خود بنگرید بعید به نظر میرسد بتوانید به تعداد انگشتان دست خود خانوادههایی را بیابید که مشکل و مسئلهای هر چند کوچک در زندگی نداشته باشند.
تجربه نشان داده است زوجهای جوان اوائل زندگی مشترکشان به خاطر عدم آشنایی از روحیات و اخلاقیات همدیگر و اختلاف نظرها و اختلاف سلیقهها در مسائل جزئی زندگی دچار تنش میشوند. کمالخواهی، مطلقنگری و ایدهآلگرایی آنها اگر به همراه حلم، بردباری و سعه صدر نباشد شیرینی زندگی را به تلخی تبدیل میکند.
البته اختلاف و تنش در ابتدای زندگی برای دختر و پسری که از خانوادههای مختلف بوده و از روحیات متفاوت برخوردارند زیاد دور از انتظار نیست و مشکل مهمی نیست به شرطی که زود حل شود و طولانی یا مکرر نشود؛ زیرا ازدواج نهال نوپایی است که اگر در معرض مداوم طوفان اختلاف و درگیریها قرار گیرد امکان شکسته شدن دارد. پس باید هوشیار باشید و با حوادث اتفاق افتاده برخورد معقولانه و واقع بینانه داشته باشید. تا آنجا که باید گفت با اهرم احساسات به استقبال مسائل نروید.
از سویی طلاق آخرین دواست نه اولین گام؛ هنر, در حفظ و اداره کردن زندگی مشترک است نه بهم ریختن حیات زندگی. خواهشمندیم بنیان خانواده و زندگی مشترک را با صبر و حوصله محکم نمایید و در مقابل دشواریهای زندگی زانو خم نکنید, تا از اجر معنوی آن بهره ببرید.
به هر حال این مسألهای است که اتفاق افتاده وگریزی از آن نیست. یادتان باشد که گرچه انسان نمىتواند تمام شرائط و امکانات موجود زندگیش را بر وفق مراد خود فراهم نماید ولى مىتواند خود را با شرائط موجود به گونهای مناسب و فعّال وفق داده و هماهنگ سازد که از حالت ناخوشایند موجود با ابتکار، خلاقیت و بهرهمند شدن از توانمندیهاى خود به درآمده و زندگی شاد و با نشاطی را برای خود رقم زند.
1- با واقعبینی روی مسایلی که در متن ارسالی خود بدان اشاره نمودهاید متمرکز شوید. به نظر شما که هنوز بیشتر از چند سال از زندگی مشترکتان نگذشته چه مسأله حادّی رخ داده که صلاحیت آن را دارد زندگی شما را از هم بپاشد؟
2- آیا مصرف سیگار از سوی شوهرتان در همین چند ماه آغاز گردیده و یا اینکه قبلاً نیز مصرف میکرده و متأسفانه شما بدون شناخت کافی تن به ازدواج با وی دادهاید؟ اگر قبلاً نیز اینکاره بوده پس شما باید مسئولیت کمکاری خود را در قبال تحقیقات و ... بپذیرید و نقش فعّالی را در این زمینه بر عهده بگیرید نه اینکه با پیش کشیدن مسأله جدایی و طلاق بار مضاعفی را به وضعیت موجود بیافزایید و به قول خودتان با لج و لجبازی کار را از اینکه هست خرابتر نمایید.
اگر هم بعد از ازدواج، شوهرتان به سمت مصرف سیگار رفته باید دلیل آن شناسایی گردد تا اقدام مقتضی برای ترک آن صورت گیرد. به هر حال هیچ منطقی پذیرای این ایده که بخاطر مصرف سیگار شوهر به دنبال طلاق و ... باشید، نیست. مگر مصرف سیگار از سوی شوهر تا این اندازه پتانسیل دارد که بخواهد بنیان زندگی مقدّس دو جوان را به هم بریزد. (این جمله ما به هیچ وجه تأیید کننده مصرف سیگار از سوی افراد نیست؛ بلکه مراد این است که پتانسیل زشتی این عمل به حدّی نیست که بخواهد و بتواند بنیان مقدّس یک خانواده را که مطمئناً با عشق آغاز گردیده، در هم بریزد).
3- بر فرض که همسرتان همه این بدیها را در حد اعلاء داشته باشد، سؤال این است که چه قدر توانستید برای بهبودی همسرتان نه تلاش بلکه صبر نمایید؟
4- بهتر آن است که در مورد نگرانیهای خود با همسرتان در« شرایط مناسب» با وی به گفتگو بنشینید. چرا شما میخواهید با ضربه زدن به خود و زندگی مشترکتان از طریق پیش کشیدن مسأله طلاق و جدایی نتیجه را با همسرتان مساوی نمایید. آیا اینگونه برخوردها که مطمئناً بعدها شما را به احساس گناه و ... می کشاند راه حل این ماجراست.
5- (طرح این سؤالات هرگز به معنای مؤاخذه از سوی ما نیست، بلکه اینها سؤالاتی است که بعدها خود و یا دیگران از شما میپرسند و شما الآن و قبل از هر اقدامی باید جوابی منطقی برای آن بیابید تا در قبال تصمیمات خود مسئولانه عمل نمایید).
6- همیشه و در تمام مراحل یادتان باشد که طلاق و جدایی آخرین راه حل است و ترک مصرف سیگار و ... همانطور که ممکن است علّتهای گوناگونی داشته باشد، راه حلهای مقتضی و شایسته خود را میطلبد و هیچگاه راه حل آن از مسیر تهدید به طلاق نمیگذرد.
7- یادتان باشد که اگر این مسأله را با عافیت حل نمایید به جرأت میتوان گفت درحل بسیاری از مشکلات زندگی دچار سردرگمی نخواهید شد.
8- مقداری به عقب برگشته و به روزهای اوّل آشنایی خود و مطالبی که رد و بدل میشده، بیندیشید. مگر غیر از این است که به همدیگر قول دادید در بحرانهای زندگی همواره با عشق و امید کنار همدیگر باشید؟ آیا امروز غیر از آن روزهایی است که وعده آن را به همدیگر دادهاید؟
9- سعی کنید طرز برخورد شما با همسرتان رفتار همدلانه باشد. به گونهای با وی برخورد نمایید که وی را عین خود دانسته و خود را با ایشان همراه و هم مقصد ببینید تا وی نیز به این نقطه برسد که شما او را درک کردهاید و یا در صدد درک فهم و شعور او هستید.
10- صفات پسندیده و نقاط مثبت همسرتان را مدّ نظر قرار داده و همواره ایشان را به خاطر آن ویژگیهای مثبت مورد احترام و تکریم قرار دهید تا روابط شایستهای بین شما برقرار گردد.
11- در حق او دعا کنید و از خداوند بخواهید که به شما و همسرتان کمک کند و موجبات هدایت زندگی مشترکتان به سوی کمال و سعادت را فراهم نماید.
روش های ترک اعتیاد و درمان بیماران معتاد ین
تاکنون روش های گوناگونی برای ترک و درمان بیماران معتاد به کار گرفته شده است که به اختصار به ذکر چگونگی انجام روش ها پرداخته می شود.
1 . روش کم کردن تدریجی ماده مخدر:
در این روش بیمار معتاد می تواند با یک برنامه ریزی منظم و دقیق و با اراده ای قوی و محکم ، روزانه از ماده مخدری که استفاده می نماید کم کند تا آن را در مدت 2 تا 3 هفته به صفر برساند . در این روش بیمار نیاز دارد که زیر نظر روان پزشک معالج از داروهای تجویز شده استفاده نماید . داروهای تجویز شده اغلب داروهایی است که در رشته روان پزشکی به کار برده می شود و موجب می گردد که علایم وابستگی روانی و جسمی بیمار معتاد به آن میزان کاهش یابد که فرد معتاد احساس نیاز به ماده مخدر نداشته باشد. از خصوصیات این روش این است که فرد می تواند به فعالیت های روزمره خود بپردازد .
2- روش استفاده از داروهای ترک اعتیاد به طور سرپایی :
در این روش فرد معتاد توسط پزشک ، درمان خود را شروع می نماید و داروهایی برای وی تجویز می شود که شامل داروهای اعصاب و داروهایی است که ماده مخدر نیستند ، اما اثراتی شبیه ماده مخدر دارند . در این روش به بیمار توصیه می شود که به هیچ عنوان از ماده مخدر استفاده ننماید . اثرات درمانی داروهای تجویز شده و این که به چه میزان باید تجویز گردد بستگی به نوع ماده مخدر مصرفی و مقدار آن دارد . در این روش اغلب توصیه می گردد که بیمار معتاد به مدت چند روز تا یک هفته در منزل استراحت نموده و بعد به کارهای روزمره خود بپردازد .
3. روش استفاده از داروهای ترک اعتیاد با بستری شدن در بیمارستان :
این روش مانند روش دوم است . با این تفاوت که فرد معتاد در بیمارستان بستری می گردد و کلیه امور درمانی با نظارت پزشک معالج انجام می شود .از امتیازات این روش این است که بیمار معتاد از نزدیک مورد مراقبت های لازم پزشکی و پرستاری قراردارد و چون در بیمارستان بستری است دسترسی او به مواد مخدر بسیار کم و یا غیر ممکن است و اگر گاهی بیمار نیاز به داروهای خاص خوراکی و یا تزریقی داشته باشد ، این داروها به راحتی در بیمارستان به وی داده شده و یا تزریق می گردد و لذا هرگونه علایم ناشی از ترک ، خواه روانی و یا جسمی ، سریع تر درمان می گردد .
4 . روش سم زدایی یا U.R.O.D :
آخرین ، پیشرفته ترین و سریع ترین روش ترک اعتیاد ، در حال حاضر روش سم زدایی یاU.R.O.Dاست . که چند سالی است در کشور ما به کار گرفته شده و می شود . در این روش بسته به نوع ماده مخدر ، طریقه استفاده از آن ، و مدت زمانی که سبب اعتیاد شده است ؛ فرد معتاد بین 4 تا 6 ساعت توسط متخصص بیهوش می شود . در مدت زمان بیهوشی داروهایی به بیمار تزریق می گردد که وی بعد از آن که به هوش می آید بسیاری از علایم جسمی ترک ماده مخدر را ندارد، مگر عوارض معمولی بعد از بیهوشی . همان گونه که بارها اشاره و تأکید گردید ادامه درمان های ضروری به عهده روان پزشک معالج است که با بررسی علایم روانی ، برنامه ریزی درمانی را شروع می نماید . داروهایی که اغلب مورد استفاده قرا رمی گیرند داروهای ضد ماده مخدر و داروهای ضروری برای درمان علایم روانی و برخی علایم جسمی باقی مانده می باشد که ممکن است ضعف ، سستی و ... را در بر داشته باشد . بهتر است که روش سم زدایی در بیمارستان و با نظارت و مراقبت های پزشکی انجام گردد .
گاهی شنیده می شود که با این روش در 24 ساعت ( یک روز ) بیماری اعتیاد درمان می گردد و یا در بعضی از درمانگاه ها و یا مطب های اختصاصی در چند ساعت انجام می شود . این شنیده ها تا حدودی اغراق آمیز به نظر می رسد و خود نوعی تبلیغات تجارتی است .
روش سم زدایی بهتر است در بیمارستان صورت پذیرد و لازم است که بیمار بعد از انجام سم زدایی چند روز در بیمارستان بستری باشد تا توسط پزشک معالج علائم جسمی و روانی او به حالتی اطمینان بخش بهبود یافته و بقیه درمان ها به طور سرپایی ادامه یابد . تشخیص و تصمیم گیری در مورد زمان مرخص شدن بیمار معتاد برعهده پزشک معالج است. مهم ترین نکته درمانی این است که بعد از ترخیص ، بیمار باید از داروهایی که توسط پزشک تجویز می شود حتماً استفاده کرده و به توصیه های او عمل نماید و تا زمانی که لازم باشد به درمان خود ادامه دهد .
روش سم زداییU.R.O.D هیچ گونه خطری در پی نخواهد داشت . معهذا لازم است که بیمار مورد آزمایشات و معاینات لازم پزشکی قرار گیرد . اگر به دلیل یک نوع بیماری ، استفاده از روش سم زدایی غیر ممکن باشد بدون شک از روش های دیگر ترک و درمان اعتیاد می توان بهره گرفت .
بررسی علل استرس دانش آموزان و راههای درمان آن
پرسشنامه ها
آموزش خانواده
آیین همسرداری
مشاوره اینترنتی
مشاوره مجازی
سخن روز
[عناوین آرشیوشده]
![]() |
![]() |