سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و آن حضرت را از فرموده رسول ( ص ) پرسیدند « پیرى را با خضاب بپوشانید و خود را همانند یهود مگردانید » گفت : ] او که درود خدا بر وى باد چنین فرمود : و شمار مرد دین اندک بود . اما اکنون که میدان اسلام فراخ گردیده و دعوت آن به همه جا رسیده ، هر کس آن کند که خواهد . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----783377---
بازدید امروز: ----7-----
بازدید دیروز: ----30-----
پایگاه اطلاع رسانی مباشر

 

نویسنده: موسی مباشری
پنج شنبه 91/6/2 ساعت 1:43 عصر

 

1-نه گفتن2 تغییر دادن موضوع 3 دلیل آوردن 4- ایجاد احساس شخصیت مهم تر در طرف مقابل 5 ارائه پیشنهاد بهتر 6- نشان دادن شأن بالای خانوادگی خود 7- بیان موضوع در قالب شوخی 8- پافشاری و اصرار در رد درخواست 9- دور شدن از موقعیت مثلا در مواقعی که می بینیم شخص خیلی اصرار می کند، بهتر است از ان محل و موقعیت دور شویم.
10
ابراز همدلی پیدا کردن راه حل مناسب با نظر خواستن از طرف مقابل معذرت خواهی تشکر و قدردانی

راهکارهای کسب روحیه ی جرات ورزی:

1-     قبل از اینکه در میان جمع دوستان ویا فامیل حاضر شوید وشروع به صحبت کنید ، خود را آرام سازید، مثلا با چند تنفس عمیق دیافراگمی برخودتان مسلط شوید و آنگاه سعی نمایند بیانات خود را بصورت آرام، مودبانه ولی قاطعانه مطرح کنید. لازمه این امر یادگیری و تمرین تنش زدایی(ریلکسیشن) است، شما می توانید با یاد گرفتن این مهارت کارآمد در مراکز مشاوره و رواندرمانی بر بسیاری از مشکلات زندگی که از اضطراب ناشی می شود براحتی فائق آیید. لازم به ذکر است که متخصصان ریلکسیشن در منابع خود به سی و شش بیماری که با استفاده از این تکنیک بر طرف می شود اشاره نموده اند که می توانید با جستجوی واژه فوق در اینترنت از آنها آگاه شوید.

2-     تکنیک بعدی گسترش ارتباطات اجتماعی با اقوام و خویشاوندان است، باید تدریجا و با برنامه ریزی رویة زندگی خود در عرصه اجتماعی عوض کنید تا وضع روحیتان کم کم بهبود یابد. مثلا با خود قرار بگذارید که به دید و بازدید خویشاوندان بروید اما در اوایل بیش از ده دقیقه توقف نداشته باشید و کم کم مدت آنرا بیشتر کنید.

3-     راهکار دیگر تقویت اراده است، افراد کمرو بخاطر پایین بودن اراده توان انجام برخی از کارها را ندارند در حالیکه اگر اراده تقویت شود براحتی قادر به انجام ان کار خواهند بود. البته ضعف اراده می تواند علل مختلفی داشته باشد که باید ملاحظه و بررسی گردد تا راهکار مناسب تجویز گردد

4-     می توانید از طریق الگو گیری از افراد جرات مند کم کم به این مشکل خود فایق آیند. مثلا ملاقات با اشخاص جرات مند، رفت و آمد داشتن با آنها، دیدن فیلمها و یا خواندن داستانها. حفظ کردن برخی از تکیه کلامهای افراد جرات مند و به کار بردن آنها در موقعیت های خاص.

5-     یک تمرینی که می توانید از آن استفاده کنید این است که هر روز که از خانه بیرون می روید و در معرض برخورد با افراد مختلف قرار می گیرید ، باب گفتگو را باز کنید و در مورد مسائل مختلف با آنها صحبت کنید. و هر بار که در این کار موفق شدید برای خود تشویقی در نظر بگیرید مثل اینکه یک چیز خوش مزه ای بخورید.

6-     یکی دیگر از تکنیکهایی که روانشناسان برای موقعیت های مشابه تجویز می کنند استفاده از تکنیک «کانتر کاندیشن اینگ» یا شرطی سازی عکس است به این ترتیب که یکماه، هر روز نیم بیست دقیقه در جای ساکتی بنشینید چشمان خود را ببندید و تصور کنید که برای سخنرانی به جلسه ای دعوت شده اید که به آن جلسه می روید و با متانت و تسلط شروع به صحبت می کنید و با موفقیت سخنرانی را تمام می کنید و بشدت مورد تشویق حضار قرار می گیرید و در پایان جلسه نیز از طرف دعوت کنندگان از شما تقدیر به عمل می آید.

7-     تکنیک دیگر حساسیت زدایی تدریجی است یعنی ابتدا در یک جمع دو سه نفره از دوستان شروع به صحبت، خواندن دعا، قرآن، و یا ارائه یک مطلب کنید، و وقتی که کاملا در این امر تسلط پیدا کردید در جمع هایی که قدری وسیعتر از جمع قبلی است این کارها را بمنید و کم کم دایره را گسترش دهید تا بتوانید در جمع دویست سیصد نفره براحتی و بدون هیچگونه استرسی سخنرانی کنید.

8-     هنگام صحبت باید با شنوندگان تماس چشمی برقرار کنید، یعنی با صلابت توی چشمان آنها نگاه کنید.

9-     ارتباط با خدا در بالا بردن آرامش و زدودن اضطراب که نقش مهمی در تداوم نا جرات ورزی دارد بسیار موثر است.

10-                        ورزش کردن عامل مهمی در تقویت اراده دارد و ضعف اراده که از ریشه های کمرویی را کاهش می دهد.

11-                        فکر کردن در مورد عواقب وخیم ناجرات مندی و شکستهایی که ادامه این وضع می تواند برای شما ببار آورد و نیز تفکر در مورد موفقیتهای بی شماری که جرات مندی می تواند برای شما به ارمغان بیاورد می تواند انگیزه شما را در پیگیری تمارین ذکر شده با لا ببرد..
شش قانون برای ایجادمهارتهای ارتباطی وجود داردکه درادامه به شرح آنها می پردازیم:

· قانون نخست؛ وقت کافی بگذارید

    بیشتر ارتباطات کلامی در خانواده های موفق خودانگیخته و خودجوش است. اعضاء چنین خانواده هایی می گویند؛ ”وقتی کارهای خانه را انجام می دهیم با هم حرف می زنیم .“ یا ”هر وقت دور هم هستیم حرف می زنیم.“ بعضی خانواده های موفق هم هر روز وقت خاصی را معین می کنند که همه اعضاء خانواده دور هم جمع شوند و حرف بزنند.

بعضی خانواده ها زمان شام خوردن را برای گفت وگو درباره لحظات خوشایند روزشان انتخاب می کنند. بعضی خانواده ها هم وقت دیگری را به صورت ”شب خانواده“ یا ”شورای خانواده“ انتخاب می کنند و اعضای خانواده اتفاقات لذت بخش، مشکلات و دغدغه های خود را با یکدیگر در میان می گذارند. این خانواده ها مشکلات و سختی ها را نیز بیان می کنند زیرا اعتقاد دارند جنبه مثبت زندگی در این گفت و گوها نمایان می شود.

به این ترتیب خانواده های موفق تمام وقت خود را صرف بیان مشکلات و نگرانی های خود نمی کنند و وقت کافی اختصاص می دهند تا همه اعضای خانواده درباره علایق خود هم، چه مهم، چه پیش پاافتاده، صحبت کنند.

· قانون دوم؛ گوش بدهید

اعضای خانواده های موفق درک می کنند که ارتباط کلامی درست دو وجه دارد؛ حرف زدن و شنیدن. آنها از افتادن در دام تمرکز بر حرف زدن پرهیز می کنند.

گوش دادن به صحبت های همدیگر رابطه بین افراد را مستحکم تر می کند چون توجه و احترام را می رساند. خانواده های موفق شنونده های خوب و فعالی هستند و به این ترتیب درک آنها از یکدیگر عمیق تر می شود. شنونده فعال باید به حالت چهره، وضعیت بدن و لحن صدا به اندازه کلماتی که می شنود توجه داشته باشد. باید با سر تأیید کند یا چیزی بگوید که نشان دهنده توجه اوباشد.

? قانون سوم؛ تسویه حساب کنید

شوهری را در نظر بگیرید که تمام بعدازظهر ناراحت بوده است. چند بار به همسرش پرخاش کرده و بقیه روز را برخلاف معمول ساکت نشسته و البته خانم هم از این وضعیت آزرده خاطر شده است. طبیعی است که خانم از شوهرش ناخشنود و دل شکسته شود.
به هر حال دل شکستگی او براساس این فرض است که آزار و رفتار منفی شوهر مستقیماً او را نشانه گرفته است. خانم تصمیم می گیرد ببیند آیا شوهرش واقعاً از دست او عصبانی یا ناراحت است یا اتفاق دیگری افتاده است. او می گوید؛ ”امشب بداخلاق و عبوس شدی. رفتارت به خاطر کاری است که من انجام داده ام یا اتفاق دیگری افتاده است؟ حالت خوب است؟“ بعد شوهرش تعریف می کند که بودجه پروژه ای که بر عهده اش بوده تعدیل شده و به همین علت او مجبور شده دوستش را که در آن پروژه همکاری می کرده از کار بیکار کند... او اصلاً از دست همسرش ناراحت و عصبانی نبوده است!
اگر خانم به درستی ارتباط برقرار نمی کرد و موضوع روشن نمی شد رفتار شوهر را بد تعبیر می کرد و ممکن بود طوری واکنش نشان بدهد که شبشان را از آن چه بود بدتر کند.
پیام های مبهمی را که از اعضاء خانواده دریافت می کنید با این پرسش ها معلوم کنید؛ ”مطمئن نیستم منظورت از این کار چیست؟“ یا ”من از آن چه می گوئی یا می کنی این طور برداشت می کنم و ... آیا درست است؟“

?قانون چهارم؛ به دنیای اعضاء خانواده خود نفوذ کنید

هر یک از ما در دنیای منحصر به فرد خود زندگی می کنیم. هیچ کس زندگی را دقیقاً آن طور که ما می بینیم نمی بیند. دیدگاه شما نسبت به یک مسئله معین به تجارب گذشته شما درباره آن مسئله، ارزش هائی که به آن باور دارید و ویژگی های شخصیتی تان بستگی دارد. یعنی هنگامی که دو نفر روی موضوعی توافق ندارند همیشه به این معنی نیست که یکی از آنها حق است و دیگری باطل. علت فقط این است که دو نفر از دو دنیای متفاوت و با دو دیدگاه متفاوت مسئله را بررسی می کنند.

· قانون پنجم؛ لولو خورخوره را به فیلم های ترسناک بسپارید
یادتان می آید وقتی بچه بودیم چه بازی هائی می کردیم؟ یکی داد می زد لولو خورخوره آمد؛ بقیه جیغ می زدند و فرار می کردند. این بازی ها هم ترسناک بود هم بامزه.
آدم بزرگ ها هم از این بازی ها دارند اما مدل بازی آدم بزرگ ها خیلی بامزه نیست. این بازی آدم بزرگ ها را عصبی می کند، ارتباطات را خراب می کند و روابط را از بین می برد. لولو خورخوره آدم بزرگ ها انتقاد، ارزشگزاری و برخورد از موضع بالا به صورت قضاوت بی ادبانه و توهین آمیز است.
وقتی یکی از طرفین قضاوت توهین آمیز می کند رابطه از بین می رود. خانواده های موفق ناراحتی ها را زود فراموش می کنند و اجازه نمی دهند مشکلات تمام دستاوردهای زندگی شادشان را در هم بشکند.
? قانون ششم؛ صادق باشید
ویژگی الگوی ارتباطی در خانواده های موفق صداقت و روراستی است. در چنین خانواده ای هرکس هر حرفی می زند همان منظور را دارد و منظورش همان است که می گوید.
اعضاء خانواده موفق به زورگوئی، زرنگی و کلک، سرزنش، سلطه گری و فرمان دادن متوسل نمی شوند. آنها از وابستگی سوءاستفاده نمی کنند، فداکارهای خاموش نیستند که مدت ها رنج می برند و سر آخر به گناه آلوده می شوند. همه روش های فریب دادن دیگران به ریاکاری و تیرگی رابطه می انجامد. بعضی ها به غلط ”صداقت“ را بهانه ای برای نامهربانی بیش از حد می دانند. خانواده ای موفق است که بین صداقت و محبت تعادل برقرار می کند.
آنها مسائلشان را مسخره جلوه نمی دهند تا با آن مواجه نشوند. از طرف دیگر یک اشتباه را دستاویز قرار نمی دهند تا درباره نظر دیگری قضاوت کنند و سلیقه، مدیریت زمان، بهداشت و عادات مطالعه دیگری را زیر سئوال ببرند.
اصل مهم این است که هر اختلاف نظر، هر فکر یا هر جنبه ای از روابط انسانی را می توان از راه مثبت، بدون پیش داوری و بدون آزار رساندن به دیگران مطرح کرد.
محبت و مهربانی به کار نبردن کلمات درشت و آزارنده است. گاهی توجه به نیازهای سایر اعضای خانواده و کمک کردن به آنها پیش از آن که از شما کمک بخواهند بیشتر مهربانی شما را ثابت می کند.

مهارت هایی برای ابراز جرأت مندی :

 


    محل درج سئوال از مشاور -------(پاسخ سئوال پس از یک هفته روی سایت قرار می گیرد) ( )
نویسنده: موسی مباشری
چهارشنبه 91/6/1 ساعت 4:38 عصر

سئوال :5

موضوع: بیش فعالی

     با عرض سلام تقریبا همه به من می گویند که بیش فعالم از معلم ها دوستان و ... گرفته تا کسی که اولین بار است که مرا میبیند اما من کودک نیستم الان دبیرستان میروم و همیشه با دبیران و خانواده مشکل دارممن نمونه بارز یک بیش فعالم و این خیلی بده چون هیچ کس درکم نمیکند و با من مشکل دارند و رفتار هایم را اشتباه برداشت میکنند چرا؟چیکار کنم؟

پاسخ مشاور

     با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید، پرسشگرگرامی اگرچه تاکنون نشانه های فراوانی برای شناسایی بیش فعالی برشمرده شده اما واقعیت این است که هیچ یک از این نشانه ها به تنهایی نمی‌تواند نشانه قطعی وجود این اختلال باشد و برای رسیدن به نتیجه نهایی، بررسی های تکمیلی رفتاری مورد نیاز است. پس نباید به خودتان بخاطر اظهار نظر افراد غیر متخصص برچسب بزنید. با این حال من در زیر برای آشنایی شما با اختلال فوق مطالبی را تقدیم می دارم اما مراجعه‌ی شما به روانپزشک برای تشخیص و معالجه‌‌ی احتمالی ضروری می باشد.

چهار نشانه اصلی در افراد دچار این اختلال به طور مشترک وجود دارد:

1-    این افراد نمی توانند حتی برای مدت کوتاهی، بدون حرکت در یک جا بمانند. حتی در شرایطی که آنها را مجبور به این کار کنند، مدام در جای خود تکان می خورند و با وسیله ای (دسته های صندلی یا ریشه های فرش) بازی می کنند. گاهی سر جای خود نیم خیز می شوند، می ایستند و آرام و قرار ندارند.

2-    به طور معمول آستانه توجه در این افراد پایین است. یعنی وقتی مشغول کاری هستند، هر صدا و علامتی از اطراف می تواند توجه آنها را به سوی خود جلب کند. در واقع کودکان بیش فعال همیشه گوش به زنگ وقایع جانبی هستند.

3-    تمرکز در افراد بیش فعال ضعیف است. این نشانه که در اصل مربوط به آستانه تحریک پایین در آنهاست، باعث می شود این افراد نتوانند ذهن خود را به موضوع هایی که نیاز به تمرکز دارند، معطوف کند.

4-    افراد مبتلا به بیش فعالی معمولا افراد پرخطری هستند. این افراد از فعالیت های پرخطر ترسی ندارند و معمولا آن را به راحتی انجام می دهند. مثلا بارها دیده شده که بدون ترس از افتادن، بدن خود را تا نیمه از پنجره ساختمان بیرون می برند یا به راحتی و بدون ترس طبیعی ای که دیگران از وسایل برنده مثل چاقو دارند، با این وسایل کار می کنند.

این چهار نشانه معمولا از نشانه های اصلی برای شناسایی افراد دچار بیش فعالی است اما به غیر از اینها، مواردی نیز وجود دارد که بعنوان ملاک های تشخیصی اختلال کم توجهی / بیش فعالی شمرده میشوند:

الف: وجود مورد (1) یا (2):

(1)- شش مورد یا بیشتر از علائم بی توجهی زیر که حداقل 6 ماه طول بکشد و شدت آنها به حدی باشد که غیرانطباقی بوده و با سطح رشد ناهماهنگ باشد:

بی توجهی

الف- غالبا از توجه کافی به جزییات در می ماند یا فعالیت های تحصیلی، کار یا سایر فعالیت ها را با بی دقتی انجام میدهد.

ب- غالبا در حقظ توجه بر روی تکالیف یا فعالیت های مربوط به بازی ها مشکل دارد.

ج- غالبا به نظر میرسد وقتی با او صحبت میشود ،گوش نمیدهد.

د- غالبا دستورالعمل ها را کامل اجرا نمیکند و کار درسی، وظایف و تکالیف محیط کار را تکمیل نمیکند ( که دلیل آن رفتار مقابله ای یا نفهمیدن دستورات است).

ه- غالبا در سازمان دهی تکالیف و فعالیت ها ناتوان است.

و- اغلب از تکالیفی که نیازمند فعالیت ذهنی مستمر است اجتناب میکند، نفرت داردیا در اقدام به آن مردد است مانند کار درسی یا تکالیف خانگی

ز- غالبا اشیای لازم برای انجام تکالیف و فعالیت ها را گم میکند. مثل مداد، کتاب و...

ح- محرک های بیرونی غالبا حواسش را به آسانی پرت میکند.

ط- در فعالیت های روزمره غالبا فراموشکار است.

(2)- شش مورد از علائم بیش فعالی- تکانشگری زیر که حداقل به مدت 6 ماه طول بکشد و شدت آن در حدی است که غیرانطباقی یا ناهماهنگ با میزان رشد تلقی میشود.

بیش فعالی

الف- غالبا دست ها و پاهایش بی قرار است و روی صندلی تکان میخورد.

ب- غالبا در کلاس درس یا جاهای دیگری که انتظار میرود شخص نشسته باقی بماند، صندلی را ترک می نماید.

ج- غالبا در جاهایی که مناسبتی ندارد می دود یا از در و دیوار بالا میرود. در نوجوانی یا بزرگسالی همراه با احساس ذهنی بی قراری است.

ه- غالبا در اشتغال بی سر و صدا به فعالیت های تفریحی و بازی ناتوان است.

و- غالبا در حال حرکت است و به نظر میرسد موتوری به حرکتش وامی دارد.

ز- غالبا زیاد حرف میزند.

تکانشگری

ح- غالبا قبل از اینکه سوال تمام شود با عجله و دستپاچگی جوابهایی می پراند.

ط- غالبا در انتظار کشیدن برای نوبت ناتوان است.

ی- غالبا حرفدیگران را قطع کرده یا مداخله میکند.

ب: برخی علائم بیش فعالی- تکانشی یا بی توجهی که منجر به اختلال شده و قبل از 7سالگی وجود داشته است.

پ: بر اثر علائم در دو یا چند زمینه مثل مدرسه یا خانه پسرفت هایی ایجاد شده است.
ت: باید شواهد آشکاری از تخریب قابل توجه بالینی در عملکرد اجتماعی ، شغلی یا تحصیلی وجود داشته باشد.

ث: علائم منحصرا در جریان اختلال نافذ رشد ، اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات سایکوتیک روی نداده باشد و یک اختلال روانی دیگر مثل اختلال خلقی ، اختلال اضطرابی، اختلال تجزیه ای یا اختلال شخصیت توضیح بهتری برای آن نیست.

این اختلال در کودکان شایع است و با استفاد از راهکارهای درمانی و در مواردی با افزایش سن اضمحلال می یابد اما در برخی از موارد فرد باید تا پایان عمر از دارو برای کنترل بیماری استفاده نماید.
درمان اختلال کم توجهی/ بیش فعالی:

1-    دارو درمانی: درمان دارویی خط اول درمان بیش فعالی محسوب میشود. و در دارو درمانی، داروهای محرک برای درمان بیشترین استفاده را دارند. زیرا مشخص شده اثر بخشی بالایی دارند و عموما عوارض خفیف قابل تحملی ایجاد میکنند. دو مورد از رایج ترین داروهای مورد استفاده در درمان کودکان، دکستروآمفتامین( که مورد مصرف کودکان3 ساله و بالاتر) و ریتالین( که مورد مصرف کودکان 6 ساله و بالاتر) است. تحقیقات ثابت کرده ریتالین در سه چهارم همه کودکان مبتلا به این اختلال بسیار موثر بوده است و عوارض جانبی معدودی دارد. ریتالین دارویی کوتاه اثر است که عموما در ساعات مدرسه مورد استفاده قرار میگیرد تا کودک مبتلا بتواند در کلاس درس باقی بماند و به تکالیف خود توجه کند.در کودکانی که دارای سابقه تیک های حرکتی هستند این دارو با احتیاط مصرف شود. در برخی موارد ممکن است این دارو باعث تشدید اختلال تیک شود. مطالعه ای که اخیرا انجام شد نشان داد که حدود75 درصد کودکان بیش فعال تحت درمان با ریتالین در زمینه توجه در کلاس و در سنجش های کارایی تحصیلی بهبود قابل ملاحظه ای نشان داده اند.دکستروآمفتامین و ترکیب ملح آمفتامین/ دکستروآمفتامین معمولا در ردیف دوم درمان دارویی محسوب میشوند و هنگامی بکار میروند که ریتالین موثر نبوده است.

2-    مداخلات روانی اجتماعی: مصرف دارو به تنهایی ، غالبا نمیتواند نیازهای جامع درمانی کودکان مبتلا به این اختلال را برآورده سازد و فقط یک جنبه از برنامه چندوجهی درمان این اختلال محسوب میگردد. گروههای مهارتهای اجتماعی ، آموزش والدین کودکان دچار بیش فعالی و مداخلات رفتاری در مدرسه و خانه اغلب در درمان این کودکان موثر است. اساس اکثر آموزش های والدین کمک به ایجاد مداخلات رفتاری قابل استفاده همراه با تقویت مثبت است که هم رفتارهای تحصیلی و هم رفتارهای اجتماعی را هدف قرار میدهد.
گروه درمانی با هدف اصلاح مهارت های اجتماعی و افزایش عزت نفس و حس موفقیت در کودکان مبتلایی که در زمینه های گروهی بخصوص در مدرسه دچار مشکلات کارکردی زیادی هستند میتواند بسایر مفید باشد.

منابع
خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک

راهنمای تشخیص روانی(DSM-IV-TR  )

 


    محل درج سئوال از مشاور -------(پاسخ سئوال پس از یک هفته روی سایت قرار می گیرد) ( )
نویسنده: موسی مباشری
چهارشنبه 91/6/1 ساعت 4:22 عصر


سئوال 4

موضوع:ازدواج

    سلام میخوام مشکلمو با شما در میون بذارم.دختری 23 ساله هستم که از 18 سالگی با برادر شوهر خواهرم دوست شدم (همون سالی که خواهرم عقد کرد) و با هم قرار گذاشتیم که بعد از اتمام درس او با هم عقد کنیم.طی این 5 سال اختلافات زیادی مادر این پسر با خواهرم داشتند به حدی که 2 سال است که با هم رفت و آمدی ندارند.با این حال از علاقه ی بین ما کم نشده است.9 ماهی است که موضوع ازدواج ما رو با مادرش در میون گذاشته و مادرش به شدت مخالفت کرده.از طرق مختلف به او نشان داده که ترکش نمی کند و وقتی با من ازدواج کرد با او زندگی می کند.با مشاور صحبت کردیم اما آنها فقط میگویند شما باید بدون رضایت این مادر عقد کنید.خواهر من باردار بود و فرزندش به دنیا اومده..اما با کینه ای که دارد به دیدن اولین نوه پسری اش هم نیامد.در ضمن تمام کدورتی که در دل دارد فقط سوء تفاهمی است که حاضر به پذیرفتن واقعیت موضوعات نیست.پدرش هم میگوید فقط مادرت باید رضایت دهد و من کاری انجام نمی دهم.او حتی گفته که خودش و من را می کشد و.....به نظر شما ما باید چکار کنیم تا او رضایت دهد؟

پاسخ مشاور

       خوشحالیم شما مخاطب ما هستید و در مورد مسایل زندگی خود با ما مکاتبه نمودید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.در ابتدا در مورد اتفاقی که در مسیر زندگیتان صورت گرفته خدمتتان بیان می داریم که فقط شما نیستید که با چنین مسأله­ای در ازدواج و خانواده خود مواجهید. برخی از هم سن و سالان شما نیز وجود داشته­اند که با شرایط مشابه مواجه بوده ولی توانستند با درایت، چنین مسأله­ای را به درستی حل نمایند.برای این کار همانطور که خود می دانید شایسته است ابتدا با واقع نگری و به دور از هر گونه مسائل جانبی ، مسأله اصلی خود را شناسایی نموده و توان خود را برای حل آن تجمیع نمایید. در مورد این اتفاق سوالاتی مطرح است که جواب آنها می تواند در روشن شدن موضوع و نحوه مدیریت آن به شما کمک نماید.

1-     دلیل اصلی ایجاد این علاقه چه بود؟

2-     علت ادامه رابطه شما در این مدت چه بوده است؟

3-     پسر چه تلاشهایی در اعتماد سازی مادرش غیر از این صحبتها و تهدیدها انجام داده است؟

4-     واقعا دلیل مخالفت مادرش چیست؟6-

5-     اگر شما باشید و عقل فارغ از محبت کور و عشق عاری از فهم آیا جوابی برای این برخورد مادرش دارید؟

6-     چطور این پسر را ارزیابی نمودید؟

 7-        آیا عشق و علاقه در حال حاضر شما محصول معیارهای شماست یا رابطه قبلی شما؟

8-     فکر می کنید تهدید به کشتن خودش و شما واقعا منطقی است و دلیل بر دوست داشتن است؟

9-     اگر بگوییم تجربه در این گونه صحبتها و تهدیدها نشان داده است که این علاقه مناسب زندگی نیست و در آینده هم وضع بدتر می شود و باید فراموش نمایید چه می کنید؟

   امیدورایم در خلوت و در فضایی آرام به این سوالات برای خود پاسخی مناسب پیدا نمایید و در کنار آن به مطالبی که در ادامه می آید توجه نماید.

چند نکته مهم

نکته1 :پرسشگر گرامی مطمئنا شما خوب مى‏دانید که ازدواج بزرگ‏ترین و مهم‏ترین حادثه زندگى انسان است و موفقیت یا شکست در آن سرنوشت ساز خواهد بود. ازدواج و زندگى مشترک وقتى ثمر بخش، سودمند و ماندگار است که عقربه روحیه‏ها، غرایز و طرز تفکر دو طرف، همسو و نزدیک باشد. در غیر این صورت، ریسمان وحدت و یگانگى به ضعف و سستى مى‏گراید و سرانجام گسسته مى‏شود. ما در زندگى خود شاهد پدیده‏هاى تلخ و درد آورى هستیم که دختران و پسران و خانواده‏هاشان را مى‏آزارد و کاخ زندگى مشترک زوجین را فرو مى‏پاشد. بى‏تردید محاسبات غلط، احساسات زودگذر، خیالات و توهمات بى‏اساس عامل اصلى تحقق این پدیده‏ها به شمار مى‏آید.خودتان هم این نکته را لمس نموده اید که این رابطه برای هر دوی شما مخصوصا شما بیشترین آسیب را دربر داشته است.

نکته 2-با توجه به تفاوت موقعیتی و فرهنگی به این نکته توجه داشته باشید ازدواج دختر و پسر تنها پیوند و ترکیب دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است و نمی توان گفت من می خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده و فامیلش ندارم زیرا این فرد شاخه ای است از این خانواده و از ریشه های همان درخت خانواده تغذیه کرده است و صفات اخلاقی , روحی، عقلی و جسمی آن خانواده را از راه وراثت و محیط و عادات به این فرد منتقل کرده است .لذا موقعیتهای اجتماعی و شغلی خانواده همسر می تواند در انتخاب شما دخیل باشد.دقت نماید اگر خانوادهها بر اثر فشارهای روانی که به آنها وارد نمایید به این ازدواج رضایت دهند تفاوت فرهنگی و نوع شروع رابطه شما می تواند در آینده برای شما مشکل ساز شود لذا از کنار این تفاوت به سادگی عبور نکنید.

نکته 3- همانطور که خودتان می دانید ازدواج بی بهره از سرمایه رضایت والدین در واقع به نوعی ازدواج بی بهره از موفقیت کامل خواهد بود اما آیا مفهوم این سخن آن است که به محض مخالفت والدین با ازدواج خاصی باید از آن دست شست؟ نه بلکه باید در تحصیل رضایت آنها کوشید.

نکته 4- با خود کمی صادقانه برخورد نماید. در امر ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباخته‏ى کسى شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر) البته علاقه در حدّى که انگیزه‏اى شود براى انتخاب اشکالى ندارد بلکه لازم است اما اگر این علاقه تبدیل به عشق شد مشکلات زیادى را دارد از جمله اینکه عشق‏هاى این چنینی که جنبه‏ى احساسى دارد علیرغم اینکه پایدار نیست اما موجب مى‏شود که مورد نظر را بخوبى نتوانیم ارزیابى کنیم و جنبه‏هاى مثبت و منفى او را شناسایى نمائیم چنین عشق‏هایى مى‏تواند بطور کلى قدرت انتخاب را از انسان سلب کند. بنابراین علاقه‏هاى اولیه را باید مهار کرد اگر بعد از تحقیقات لازم انسان به این نتیجه رسید که مورد مناسب است آنگاه علاقه‏ها را تقویت کرد ولى اگر مورد مناسب نیست یعنى کفو نیست فقط ظاهر او چشم انسان را گرفته اما سایر شرایط ندارد و حتى اعضاء خانواده نیز موافق نیستند. طبیعى است که در این صورت باید آن علاقه‏هاى خام اولیه را نیز از صفحه‏ى دل زدود زیرا دلیلى ندارد به فردى که همسر آینده ما نیست عشق بورزیم و علاقه‏ى او را در دل خود جاى دهیم.
نکته 5- اگر در عمق نهان خانه ی وجدان آنگاه که با خود خلوت می کنید بدون در نظر گرفتن عشق و علاقه به او نگاه نمایید و ببینید آیا او مطابق معیارها و ملاکهای شما هست و یا اینکه این علاقه عاملی برای نادیده گرفتن این اصول در انتخاب شده است.

نکته6- او برای جلب رضایت خانواده خود باید از راهکار محبت، اندیشه، عشق ورزی و مصلحت اندیشی خانوادگی استفاده نمایید و سعی نماید والدین خود را به جبهه موافقین دعوت کند و جملگی یک صدا فریاد موافقت برآورید و آنگاه اقدام نمائید. در راه تحصیل رضایت خانواده خود از همکاری و میانجی گری خیراندیشان و فامیلهای نزدیک و صاحب نفوذ بر روی آنها بهره بگیرد و اصرار و سماجت آمیخته به محبت و فرمانبری و دعا به درگاه حضرت حق را فراموش نکند.

     بکارگیری تمام راهکارهای ارائه شده قلب و والدین را به اعلام رضایت خاطر آن هم از صمیم دل نرم می سازد. لازم به یادآوری است که اگر آنها علی رغم سعی و تلاش شما رضایت ندادند به مصلحت شماست که از این ازدواج دست بکشید و حتی در برخی موارد از گذر زمان به عنوان یک عامل مؤثر و هموار کننده و مسیر نیل به هدف بهره بگیرید. به هر حال بدون رضایت مادر اقدام نکنید؛ مگر آنکه مخالفت آنها را برطرف ساخته و به رضایت بکشانید زیرا تجربه قبلی خواهر شما می تواند نشان دهد که وضعیت آینده نامناسب است.

 


    محل درج سئوال از مشاور -------(پاسخ سئوال پس از یک هفته روی سایت قرار می گیرد) ( )
نویسنده: موسی مباشری
سه شنبه 91/5/31 ساعت 11:46 عصر

سئوال 2

موضوع: راهکارهای درمان زود عصبانی شدن

با سلام دختری20ساله هستم.حدودا 2ماه ازدواج کردم،زود عصبانی میشم منظورم در مقابل شوهرم،در صورتی که شوهرم مردی صبور،اما متوجه شدم از زندگیمون 100%راضی نیست خودم هم میدونم مقصر اصلی خودم هستم خیلی هم دوستش دارم ولی نمیدونم چرا در مقابل مسائل جزئی عصبانی میشم،به قول خودمون زود از کوره در میریم اینم هم بگم جر وبحثمون بیشتر مربوط به دیگران. منو راهنمایی کنید ایمیل ندارم ساعت 12به بعد جوابم رو بدید.تو صفحه خودتون یه دنیا ممنون.

پاسخ مشاور

  *** « وَالْکَاظِمینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ ؛ (پرهیزکاران) خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد» ؛ سوره مبارکه آل عمران آیه شریفه 134) ***

خوشحالیم از اینکه همچنان با فردی هم صحبت هستیم که در مواجهه با دغدغه های ذهنی اش، اقدام به مشاوره خواهی می کند. این را بدانید که یکی از نشانه های افراد عاقل و پویا کسب آگاهی در زمینه های مورد نیاز است. به خاطر این فهم زیبا به شما تبریک گفته و امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم.

*** پرسشگر گرامی؛ قبل از هر چیز بهتر است بدانید، تفاوت های رفتاری و اختلاف سلیقه بین هر زوجی وجود دارد و این امری کاملا طبیعی است. دنیای دختران و پسران با هم متفاوت است، شما نباید توقع داشته باشید که شوهرتان دقیقا مثل شما فکر کند و مطابق با خواسته هایتان رفتارکند و هر کجا که ایشان سرباز زد، ناراحت و عصبانی شوید. برخی اوقات، زوجین مسائل کوچکی که در زندگی شان می افتد را بزرگ و لاینحل می دانند و فکر می کنند با هم تفاهم ندارند. مثلا اختلاف در پوشیدن لباس، خریدن لوازم، رفتن به مهمانی، مسافرت، صله رحم با خانواده همسر، مسائل جنسی، پاکیزگی و .... اینها مسائلی است که با درایت زوجین حل می گردد و نباید بی جهت بر سر این مسائل به جدل پرداخت و موجبات ناراحتی خود را فراهم نمود. این گونه اختلاف سلیقه ها طبیعی است، و پس از عروسی و شروع زندگی مشترک و گذر زمان و آشنایی کامل تر نسبت به رفتارهای یکدیگر، زوجین می توانند به خوبی زندگی شان را مدیریت کنند. با توجه به اینکه شما تنها 2 ماه است که ازدواج کرده اید، وجود این مسائل عادی است و نباید خود را بی جهت نگران موضوعاتی کنید که به قول خودتان جزیی است و بیشتر هم مربوط به دیگران است و نه خودتان! از شما می خواهیم به این موضوع فکر کنید که رضایت همسرتان از شما مهم است و یا ناراحت کردن ایشان به خاطر بحث هایی که مربوط به دیگران می شود؟ شوهرتان شما را عاشقانه دوست دارد، یا دیگران؟ هنگام مواجهه با مشکلات، شوهرتان به یاری تان می شتابد یا دیگران؟ و ... با توجه به اینکه گفتید شوهرتان را دوست دارید، و خودتان نیز به این موضوع اشراف دارید که سر مسائل جزیی و بی اهمیت عصبانی می شوید و مقصر نیز خودتان هستید، به راحتی می توانید با اراده و همتی که به خرج می دهید و توکل به خدا و کاربست مطالبی که برای کنترل عصبانیت ارائه می کنیم، بر این مشکل فائق آیید. قبل از پرداختن به این مطالب، سه نکته را متذکر می شویم :

1. این نکته را در نظر داشته باشید که نظر شوهرتان نیز در اموری که مربوط به زندگی مشترکتان می شود محترم است و ایشان نیز سهمی مساوی با شما دارند. پس احتمال اینکه حق با او باشد نیز وجود دارد. این را فراموش نکنید که شما دیگر زن و شوهر هستید و دارای منافع مشترکید، پس باید با هم فکری، زندگی خود را به خوبی پیش ببرید و هنگام اختلاف سلیقه، در فضایی منطقی به صحبت و گفتگو بپردازید و برای پیشبرد اهدافتان، به یک نتیجه گیری مطلوب برسید. در برخی مواقع هم که فکر می کنید حق با شماست و همسرتان قبول نمی کند، بهترین کار گذشت و چشم پوشی است و نه عصبانیت و در آتش اختلاف دمیدن. گذشت کردن در زندگی مشترک هم نشان از قدرت روحی بالایتان خواهد بود و هم از جمله عواملی است که به استحکام زندگی مشترکتان می انجامد. تجربه زوجین، به ما می گوید که زندگی بدون گذشت، زندگی شیرینی نخواهد بود.

2. بهتر است بدانید خداوند متعال انسان ها را شبیه به هم خلق نکرده است. برخی از آیاتی که به وجود تفاوت بین انسان ها اشاره می کند عبارتند از ( آیه 22 سوره مبارکه روم، آیه 13 سوره مبارکه حجرات ، آیه 32 سوره مبارکه زخرف و ...).همچنین در روانشناسی اصلی وجود دارد با نام اصل وجود تفاوت های فردی. انسان ها در بسیاری از خصوصیات اخلاقی، رفتاری، جسمی، استعدادها، علایق و خواسته ها و .... با یکدیگر تفاوت دارند. پس ما نباید انتظار داشته باشیم که دیگران دقیقا مطابق با خواسته ما رفتار کنند. از جمله مهارت هایی که هر انسانی باید یاد بگیرد، طریقه سازگاری با محیط و احترام به افکار دیگران و همچنین بالا بردن آستانه تحمل در زمینه های مختلف است. همانگونه که رفتارهای ما مورد پسند همه واقع نمی شود، رفتارهای دیگران هم همیشه باب میل ما نیست؛ هر کسی در شرایط محیطی خاصی بزرگ و تربیت شده است و بسیاری از رفتارهایش ناشی از نوع تربیتی است که دریافت کرده است. اگر ما نتوانیم موفق به تغییر رفتار دیگران شویم، تنها کاری که از دستمان بر می آید این است که خود را با محیط و شرایط موجود تطبیق دهیم. یکی از ویژگی های افراد موفق این است که شرایط موجود را آن چنان که هست قبول می کنند و سعی در تطبیق با آن دارند.

3. این را نیز بدانید که همسرتان شما را عاشقانه دوست دارد، در غیر اینصورت به خواستگاری تان نمی آمد و با شما ازدواج نمی کرد. خواستگاری یعنی اعلام علاقه مندی و منتهی شدن به ازدواج یعنی مصمم بودن در این علاقه مندی. پس بدون دلیل و مدرک اجازه ندهید تفکراتی در ذهنتان شکل بگیرد که به شما اینگونه القا کند که شوهرتان از زندگی راضی نیست. خیلی اوقات زوجین از رفتارهای یکدیگر، برداشت های اشتباه می کنند. اگر در این زمینه دغدغه ای دارید بهترین کار این است که مستقیما و به طور صریح با ایشان در این مورد گفتگو گنید و ذهن خود را با احتمالات منفی ای که ثابت نشده، مشغول نکنید.
 کنترل خشم و عصبانیت :

   عصبانیت نمود و جلوه خشم و غضب است و غضب در واقع یک حالت نفسانى و درونى است که آدمى را وادار به رفتارى پرخاشگرانه و غلبه و انتقام نسبت به دیگرى مى‏کند. البته اصل «قوه غضب» در انسان وجود دارد و در حفظ و بقاى وى نقش به سزایى ایفا مى‏کند؛ اما این قوه نیز مانند سایر قواى نفسانى باید کنترل و در جهت صحیح از آن استفاده شود و از افراط و تفریط نسبت به آن اجتناب گردد؛ زیرا افراط در آن موجب ناکارآمدى فکر و عقل مى‏شود و خطرات و خسارات جبران ناپذیرى را در پى دارد. تفریط در آن نیز موجب جبن و خوارى مى‏شود و از پیامدهاى بد آن بى‏غیرتى و بى‏تفاوتى نسبت به مسئولیت‏هاى فردى و اجتماعى است. البته بحث ما در اینجا، بیشتر مربوط به جنبه افراطى غضب و (عصبانیت) است؛ از این رو زیان‏هایى که ناشى از شعله‏ور شدن غضب است را به اختصار بیان مى‏کنیم، سپس به عواملى مى‏پردازیم که موجب شعله ور شدن غضب و بروز عصبانیت و پرخاشگرى مى‏شود و در پایان راهکارهایى به منظور کنترل آن بیان مى‏کنیم.

پیامدهاى غضب و عصبانیت‏ :

1. غضب، فکر و عقل انسان را ناکار آمد و زمین گیر مى‏کند؛ چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «غضب، دل مرد دانا را هلاک مى‏کند» (بحار الانوار، ج 73، ص 226، ح 20‏).
2. پیامبر(ص) فرمود: «غضب، ایمان را فاسد مى‏گرداند ؛ همان گونه که سرکه عسل را فاسد مى‏کند»(کافى، ج‏2، ص 303، ح‏3 ؛ بحار الانوار، ج‏72، ص 274، ح‏24).
3. غضب کلید هر بدى است، و شیطان همه وجود فرد غضبناک را تسخیر مى‏کند و او را به هر عمل زشتى وامى‏دارد. (همان)
4. از آثار بد غضب این است فرد غضبناک و عصبانى رفتارهاى نادرستى - مانند فحش دادن و پرخاشگرى کلامى، شماتت، مسخره کردن، فاش کردن اسرار و بدگویى از دیگران - را از خود بروز مى‏دهد. علاوه بر این موجب دشمنى دوستان و شماتت دشمنان، انزواى اجتماعى، افسردگى و بیمارى‏هاى جسمانى و روانى مى‏شود. بنابراین کنترل عصبانیت امرى بایسته و اجتناب‏ناپذیر است؛ وگرنه موجب هلاکت انسان و خسارات جبران ناپذیرى مى‏شود.

عوامل غضب و عصبانیت :‏
عصبانیت مى‏تواند عوامل گوناگونى داشته باشد، از جمله :
1. صفات رذیله‏اى مانند، حسادت، کبر و غرور، حرص، حب جاه و مال؛

2. کم‏حوصلگى و کم‏ظرفیتى؛

3. ضعف و ناتوانى مزاج؛

4. عدم اعتماد به نفس؛

5. حساسیت‏هاى افراطى؛

 6. منفى‏بافى و سوء ظن به دیگران؛
7. همانندسازى و تقلید از والدین، همسالان و همکلاسان؛ 8. یادگیرى از محیط

راهکارهاى کنترل خشم و عصبانیت‏ :

(شما می توانید در تعامل با همسرتان، با توجه به رابطه زن و شوهری و در فضایی محبت آمیز و با حفظ حریم های لازم، به آ ن ها عمل کنید)
دلیل آن - هر چه که باشد - با راهکارهایى که ارائه مى‏شود، مى‏توان تا حدود زیادى از آن پیشگیرى نمود : (به موارد زیر عمل کنید و در طول زمان نتیجه مطلوبش را ببینید)
1. کاملا به خود مطمئن باشید که مى‏توانید روحیه خود را تغییر دهید؛ ولى براى نتیجه گیرى عجول نباشید؛ بلکه با خود فکر کنید باید حداقل یک‏سال بر روى رفتارهاى خود کار کنید و اگر چنین نمودید، حتما پس از آن دگرگونى رفتارى خواهید شد.
2. از حساسیت بیش از حد در هر زمینه بپرهیزید.
3. همواره در هر مساله‏اى، ابتدا از دیگران انتظار بدترین برخورد را داشته باشید و خود را براى تحمل آن آماده کنید. این مساله باعث مى‏شود برخوردهاى بهتر از مورد انتظار در شما ایجاد خشنودى نماید. در حالى که اگر همیشه انتظار برخورد خوب داشته باشید، چه بسا نتیجه عکس خواهید گرفت.
4. با خود شرط کنید که هیچ گاه و در هیچ شرایطى برخورد تند نداشته باشید و از کوره در نروید؛ اگر ناگهان از شما برخورد تندى سر زد خود را جریمه کنید؛ مثلا تصمیم بگیرید - یا در صورت امکان نذر کنید - که اگر بر سر کسى فریاد زدید، فلان مبلغ را صدقه بدهید، یا نماز شب بخوانید و یا یک روز روزه بگیرید. کارآیى این روش، بسیار بالا است و بسیارى از علماى بزرگ بدین سان تمرین عملى و خودسازى نموده‏اند.
5. از تفریحات سالم و تقویت کننده اراده؛ مانند کوهنوردى، شنا، دو و پیاده‏روى و گردش در طبیعت و... نیز استفاده کنید.
6. در تصمیم‏گیرى‏ها، حتى‏الامکان با افراد عاقل و پخته مشورت نمایید و از اقدامات عجولانه و مطالعه نشده بپرهیزید.
7. بیشتر با افراد خوش خلق و غیر عصبى معاشرت کنید.
8. از موقعیت‏هاى که زمینه تندخویى در آن فراوان است، اجتناب کنید و در موقعیت‏هایى حضور یابید که رفتار پرخاشگرانه در آنجا دیده نمى‏شود و از موقعیت‏هاى که شما را به تندى نمودن دعوت مى‏کند، دور شوید.
9. قبل از هر عملى، در مورد پیامد آن تفکر و اندیشه کنید و آن‏گاه اقدام نمایید و با تمرین این راه‏ار و به کارگیرى آن در مورد تمام رفتارها، اندک اندک کنترل خویش را بر تمام رفتارها توسعه بخشید.
10. به برخى رفتارها و حالاتى که از افراد سر مى‏زند و شما را به عصبانیت دعوت مى‏کند، توجه نکنید؛ مثلاً اگر کسى با حرف ناروا شما را بر مى‏افروزد، از شنیدن و گوش سپردن به سخنان وى اجتناب کنید و حتى گوش ندهید یا محیط را ترک کنید. دیگر به گفته‏هاى او دقت و توجه نکرده و آنها را در ذهن خود مرور نکنید. نسبت به دیگر اعمال فیزیکى و رفتارهاى پرخاشگرانه و تحریک کننده نیز همین طور واکنش نشان دهید و راه بى‏توجهى و تغافل را پیش گیرید.
11. سطح شناخت خود را با مطالعه و تفکر از زشتى، ناپسند بودن، غیرقابل جبران بودن اعمال پرخاشگرانه بالا ببرید؛ مثلاً روایات، آیات و داستان‏هایى را که در مورد این نوع رفتارها و آثار آنها نوشته شده، مطالعه کنید و بعد در مورد آنها فکر کنید. حتى در برخى موارد به آثار رفتار تندى که خود مرتکب آن شده‏اید، توجه نموده و آن عمل و زشتى آن را در ذهن خود مرور کنید؛ به گونه‏اى که به یک حالت خود هشدارى از درون دست یابید و آثار فردى و اجتماعى و پیامدهاى حیثیتى آن عمل زشت را لحظه به لحظه در ذهن خود مرور نموده و قبح آن را براى خود بزرگ جلوه دهید تا از درون از آن عمل متنفّر شوید.
12. به هنگام بروز عصبانیت و تندخویى، سریع حالات خود را تغییر دهید؛ مثلاً اگر ایستاده‏اید، بنشینید و اگر نشسته‏اید، دراز بکشید و صورت خود را با آب سرد بشوید و یک لیوان آب خنک بیاشامید و خود را از موقعیت دور سازید.
13. از خواندن قرآن به مقدار زیاد و در نوبت‏هاى متعدد در طول 24 ساعت هرگز غفلت نورزید؛ چه قرآن تأثیر عظیم در رسیدن به حالت سکینه و آرامش درونى دارد. همین طور عبادت‏هاى خود، مانند نماز را در اول وقت و با حضور قلب کامل به جا آورید که تأثیر بزرگى در رسیدن به اطمینان خاطر دارد و آدمى را از درون به سکوى آرامش مى‏سپارد.
14. بعد از استحمام و به هنگام خروج از حمام، دو پاى خود را تا قوزک با آب سرد بشویید.
15. دیگر رفتارهاى عادى و روزمره خود را نیز با تسلط کامل بر رفتار و بدون شتابزدگى انجام دهید و آنها را آرام آرام تعقیب کنید تا نرم‏خویى و پرحوصلگى، بر تمام رفتارهاى شما حاکمیت پیدا کند.
16. چند لحظه دراز بکشید و چشمان خود را ببندید و همه ماهیچه‏هاى خود را شل کنید تا آرامش عضلانى پیدا کنید و فکر خود را از آنچه موجب عصبانیت شما شده است منصرف کنید و به عضلات بدن خود تمرکز یابید.
17. به خودتان تلقین کنید که اتفاق خاصى نیفتاده است؛ مگر آسمان به زمین آمده؟ بقیه در چنین مواردى چه مى‏کنند؟ آیا همه عزا مى‏گیرند؟ هر کسى به کارى مشغول مى‏شود و اعتنایى به این گونه موارد نمى‏کند.
18. اگر برخى موارد سریع سخن گفتید و عجولانه تصمیم گرفتید و رفتار نابجا از شما سرزد سریع خود را سرزنش و حتى در لفظ اظهار پشیمانى نمایید و وعده‏ها و قولى که با خود داشتید را در ذهن خویش حاضر سازید.
19. از خود ارزندگیهاى نابجا و شخصیت قائل شدن بیش از اندازه براى خود اجتناب ورزید و تنها هنجارها را رعایت کنید و لذا به سراغ رفتارهاى متواضعانه همانند تقدم در سلام، همنشینى مناسب با افراد پایین‏تر، ابراز ارادت به کوچکترها، مصافحه و احوالپرسى با دیگران به خصوص طبقه پایین‏تر، تفریح و صحبت با دیگران اقدام کنید.
20. ذکر «لا حول و لا قوة الا بالله» را زیاد بر زبان جارى سازید و سوره والعصر را زیاد بخوانید و تکرار اذکار: «استغفرالله ربى و اتوب الیه» و «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم».
21. وقتى که با امور عصبانیت آفرین مواجه هستید براى مدتى (حدود 10تا 15 دقیقه) راه دریافتهاى حسى خود را سد سازید مثلاً جلوى گوش خود را بگیرید و چشمان خود را ببندید و سر خود را پایین اندازید تا دریافت‏هاى عصبانیت را تحت کنترل شما در آیند و موجب تحریک بیشتر شما نشوند.
22. اگر رفتار و یا صفتى که در شخصى هست موجب عصبانیت شما شده است آن رفتار را شوخى تلقى کرده و به شکلى خود را از تیررس آنها دور در نظر بگیرید یعنى به گونه‏اى از مخاطب در نظر گرفتن خویش در برابر رفتارهاى دیگران پرهیز کنید مثلاً از مشاهده کسى که فحش مى‏دهد با خود بگویید مخاطب او من نیستم و در این هنگام از صحنه دور شده و راه دریافت‏هاى حسى را سد سازید تا بیشتر مورد هجوم قرار نگیرید.
23. براى توجیه رفتارهاى خلاف انتظارى که از دیگران سر مى‏زند توجیه مناسب داشته باشید و آنها را مقصر تلقى نکنید تا موجب شود به خود اجازه عکس العمل بدهید مثلاً بگویید خودم از این فرد بدتر رفتار مى‏کنم او اشتباه گرفته، مقصر نیست، اشتباه من باعث رفتار نامناسب او شده است، حق با اوست و ...
24. به نظرات و عقاید دیگران احترام قائل شوید و به دیده احترام به آنها بنگرید و حتى محترمانه با آنها رفتار کنید.
25. همیشه خودتان و رفتارتان را درست و صحیح تلقى نکنید و احتمال خطا در کارهاى خود را بدهید.
26. سعى کنید به عنوان تمرین گاهگاهى با افرادى که سلیقه آنها را نمى‏پسندید برخورد کوتاه مدت داشته باشید و با صاحبان دیگر انتظار مراوده کوتاه مدت داشته باشید.
27. شرح موارد فوق را در جدولى بنویسید و موارد انجام شده و یا تخلف از آن را یادداشت کنید و همواره سعى کنید موارد تخلف را کاهش داده و بیش از پیش خود را به انجام آنها مقید سازید و حتى قبل از بروز آن موقعیت‏ها و به صورت مستمر، راه‏کارهاى فوق را سرلوحه اعمال خود قرار دهید. و از آن به بعد، باید میزان موارد عصبانیت شما کاهش یابد؛ آنها را نیز یادداشت کنید و کم کم از میزان آنها در طول روز، هفته و... بکاهید و خود تنبیهى را به کار بگیرید و همت خود را به افزایش صبر و تحصیل سعه صدر معطوف بدارید تا بتوانید هنگام عصبانی شدن خود را کنترل کنید.
*** این نکته نیز لازم به ذکر است که اگر همت و اراده ای پشت بهترین راهکارها و دستورالعمل ها نباشد، موثر واقع نخواهد شد. پس اسب همت و اراده خود را زین کنید و با توکل به خدا و عمل به راهکارهای ارائه شده، تغییرات لازم را در رفتارتان ایجاد کنید و طعم شیرین موفقیت را بچشید ***

***امیرالمومنین حضرت علی (ع) :
آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستین ها را بالا بزن، آن گاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست بکار شده اند.
موفق باشید. این ارتباط با ما را قطع نکنید و همواره با ما مکاتبه کنید.

درضمن اگر محل زندگی شما در استان اصفهان می باشد می توانید به مرکز مشاوره وخدمات روانشناختی رهنما واقع در شهر زرین شهر- خیابان شهید رجایی -کوچه آینده سازان یک -جنب هنرستان تربیت مراجعه ویا با تلفن 2211515- 0334 تماس حاصل فرمائید


    محل درج سئوال از مشاور -------(پاسخ سئوال پس از یک هفته روی سایت قرار می گیرد) ( )
نویسنده: موسی مباشری
سه شنبه 91/5/31 ساعت 10:26 عصر

سئوال 1

موضوع: کم رویی میان سالان

با سلام و خسته نباشید بنده کارمند 13 ساله یک اداره هستم ، که خواستم از شما سوال کنم ؟ چرا در جلسات عمومی و کلیه جلسات نمیتوانم حرف بزنم ؟ نفسم می گیره  نمیتوانم حتی یک جمله کوتاه درجمع بگویم، که این باعث شده که نتونم پیشرفت کنم و پست بالاتر بگیریم و ارتقا پیدا کنم ؟؟ آقای مباشری چه راه حلی پیشنهاد می فرمایید ؟؟

پاسخ مشاور
مشورت ادراک و هشیاری دهد                           عقل ها مر عقل را یاری دهد
گفت پیغمبر بکن ای رای‌زن                                مشورت کالمستشار المؤتمن *

*- (امین و مورد اعتماد)                           (مثنوی معنوی مولوی)

     پرسشگر گرامی؛ معمولا افرادی که نمی توانند در جمع صحبت کنند، با مشکل عدم اعتماد به نفس مواجه هستند. نداشتن اعتماد به نفس، باعث ترس از صحبت در جمع و خوب صحبت نکردن می شود. فردی که می خواهد بدون اضطراب و با فراغ بال جلوی جمع صحبت کند، ابتدا باید اعتماد به نفس خود را در این زمینه تقویت کند تا به نتیجه مطلوب برسد. تظاهرات رفتاری ای که از آن نام بردید (نفسم می گیره، نمی توانم حتی یک جمله کوتاه در جمع بگویم) به علت کمبود اعتماد به نفس در شماست. بر این اساس، ما توضیحاتی در دو بخش «اعتماد به نفس و تقویت آن» و «راهکارهایی برای تقویت مهارت سخن گفتن در جمع» ارائه می کنیم، که امید است مورد استفاده شما قرار بگیرد.

بخش اول؛ اعتماد به نفس و تقویت آن :

      علت اصلی اینکه فرد توانایی های خود را دست کم یا نادیده می گیرد عدم اعتماد به نفس در اوست. اعتماد به نفس در هر کاری وقتی در انسان شکل می گیرد که انسان توانایی و مهارت لازم را در آن داشته باشد. این شرط اول وجود اعتماد به نفس است. وقتی این توانایی ها در فرد نباشد اعتماد به نفس معنایی ندارد. عدم اعتماد به نفس که همه جا می شنوید از جایی شروع می شود که ما در زمینه هایی که مهارت و توانایی انجام کاری را داریم و خودمان هم به آن اشراف کامل داریم با مشکل روبرو می شویم و نمی توانیم آن توانایی ها را در عرصه های اجتماعی از خود بروز دهیم .مسأله عدم اعتماد به نفس و دست کم گرفتن توانایی هایمان اینجاست که رخ می نماید. شخصی که توانایی صحبت کردن و ابراز وجود را در خود می بیند ولی آن را نمی تواند در عرصه های مختلف اجتماع به ظهور برساند، معلوم است که اعتماد به نفسش در این زمینه پایین است.اعتماد به نفس ضرورتاً تضمین‌کننده موفقیت نیست ولی عدم اعتماد به نفس مطمئناً باعث شکست می‌شود. اگر بتوانید قبل از شروع کار، اراده خود را تقویت کنید و به خود تلقین کنید که قادر بر انجام کاری که تواناییش را دارید هستید، مشکلات شما تا حد زیادى حل مى‏شود. در اینجا به بعضى از راهکارهای دیگر براى برطرف شدن این مشکل اشاره مى‏شود. اما قبل از آن توجه به مقدمه‏اى در این باره بایسته است:

    نداشتن اعتماد به نفس ، علل زیادى دارد. یکى از آنها داشتن افکار منفى است و چون زیر بناى احساسات انسان افکار او است، اگر این افکار منفى باشد، احساسات او نیز منفى و تخریب گر خواهد بود. اگر بتوانید افکار منفى را تبدیل به افکار مثبت کنید، ترس شما از بین مى‏رود. بنابراین ما مى‏توانیم با اصلاح افکار منفى خود، بسیارى از احساسات نادرستمان را - که برخاسته از این افکار منفى است - از بین ببریم.       

   علت دیگر نداشتن اعتماد به نفس ، اضطراب اجتماعى است. اضطراب اجتماعى از عدم یادگیرى مهارت‏هاى اجتماعى ناشى مى‏شود. یکى از ابعاد وجودى انسان که باید در محیط خانه ، مدرسه و اجتماع، متناسب با سایر ابعاد رشد کند، بعد اجتماعى است. انسان موجودى اجتماعى است و باید در بستر اجتماع با هم‏نوعان خود زندگى کند. براى اینکه بعد اجتماعى انسان رشد کند و در صحنه‏هاى گوناگون بتواند با دیگران روابط مناسبى داشته باشد باید مهارت‏هاى اجتماعى را یاد بگیرد. بعضى خانواده‏ها و یا بعضى از معلمان و مربیان دوران کودکى و نوجوانى، زمینه رشد و شکوفایى کودک را آن طور که باید، فراهم نمى‏کنند که یا قادر به آن نیستند، یا امکانات لازم را ندارند و یا خودشان نیز در این زمینه دچار مشکل هستند. به هر دلیل، این فرایند اجتماعى شدن و یادگیرى مهارت‏هاى ارتباطى با دیگران به درستى تحقق پیدا نمى‏کند. وقتى نوجوان و جوان وارد صحنه‏هاى بزرگ اجتماعى مى‏شود، فشار و ناراحتى‏هاى کم‏رویى را در خود بیش‏تر حس مى‏کند؛ زیرا مى‏خواهد دوست‏یابى کند، با همکلاسان خود صمیمى باشد، در کلاس درس در مقابل جمع صحبت کند، کنفرانس دهد، مسئولیتی را برعهده بگیرد و .... على‏رغم این که توانایى لازم را براى یادگیرى مطالب دارد و آنها را نیز خوب مى‏داند، ولى از ارائه آنها عاجز است و دچار اضطراب، خجالت و کم‏رویى و عوارض ناشى از آن مى‏شود. خوشبختانه یادگیرى مهارت‏هاى اجتماعى و بر طرف کردن اضطراب و ترس ، کارى است که امکان عملى آن وجود دارد و تجربه نیز آن را ثابت کرده است. بنابراین اگر کسى تصمیم جدى داشته باشد، مى‏تواند با این مشکل مقابله کند و خود را درمان نماید و از حصار کم‏رویى رها شود و از توانمندى‏هایى که دارد، در صحنه اجتماع بهره ببرد.
* پرسشگر گرامی؛ خوب است به منظور تقویت اعتماد به نفس، به راهکارهاى زیر توجه کنید:

1- توانایى‏ها و استعدادهاى خود را شناسایى کرده آنها را بر روى کاغذى یادداشت کنید. هر روز آن را براى خود بخوانید و هرگاه توانمندى دیگرى در خود یافتید، به فهرست تهیه شده اضافه کنید.
2- خود را مثبت ارزیابی کنید. به خود تلقین کنید که من فردى توانا و با اراده هستم.
3- از منفى بافى درباره خود و اعمال و کارهایتان جدا پرهیز کنید.
4- گذشته ناموفق و شکست‏ها را فراموش کنید. اگر تصورى نامطلوب از گذشته دارید، به دست فراموشى سپارید. تصور نامطلوب اجازه نمى‏دهد به تغییرات خویش پى برید و حقیقت کنونى‏تان را دریابید.
5- ریسک کنید. روى تجربیات جدید، با دید یادگیرى بیش‏تر فعالیت کنید و از شکست نهراسید. شکست ها را پلی برای پیروزی ببینید. چنانچه این گونه عمل کنید، امکانات جدیدى براى شما فراهم مى‏آید و حس خویشتن پذیرى‏تان تقویت مى‏شود.
6- از خواهش‏هایتان بکاهید. عزّت و سربلندى انسان در گرو عدم درخواست‏هاى مکرّر از دیگران است. تا مى‏توانید به خود متکى باشید و به آنچه هستید و دارید، اکتفا کنید تا اعتماد به نفس بیش‏تر به دست آورید.
7- خود را با دیگران مقایسه نکنید. هرگز خود یا موفقیت‏هاتان را با دیگران مقایسه نکنید. همواره به رقابت با خویش بپردازید؛ زیرا هر کس از شرایط و امکانات خاص خود برخوردار است. همچنین هیچگاه نقاط منفی زندگی تان را با نقاط مثبت زندگی دیگران مقایسه نکنید. زیرا آن ها هم نقاط منفی ای دارند که شما از آن ها بی اطلاع هستید.
8- ارتباط با خدا را حفظ و تقویت کنید. مهم‏ترین روش کسب اعتماد به نفس، ارتباط با خداوند ونیایش با او است. وقتى بتوانید حضور در محضر خالق هستى و کمال مطلق را احساس و به او تکیه و اعتماد کنید و بزرگى‏اش را دریابید و به او بپیوندید، به بزرگى شخصیت خویش واقف خواهید شد. بنابراین، در نمازها حضور قلب بیش‏تر پیدا کنید و خود را با ذات اقدس الهى مرتبط بدانید.
9- از هدف های کوچک و متوسط شروع کنید. یکی از علل شکست های مکرر افراد که منجر به احساس خودکم بینی و از دست دادن اعتماد به نفس می شود، در نظر گرفتن هدف های بزرگ و دست نیافتنی است. چنانچه در مثال گفته اند: سنگ بزرگ نشانه نزدن است. برای این که به خودباوری و اعتماد به نفس برسیم، لازم است ابتدا از هدف کوچکتر شروع کنیم تا با دست یافتن به هدف و چشیدن طعم موفقیت، اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندی در ما تقویت شود.
10- خودتان را باور داشته باشید و به جای سرزنش کردن خود سعی در جبران اشتباهات گذشته تان کنید.
11- بر اساس شناختى که از خود دارید، براى خویش هدفى در نظر بگیرید و براى رسیدن به آن برنامه ریزى کنید؛ مثلاً بر اساس شناخت از خود، ارائه یک گزارش برای همکاران را به عهده گیرید؛ براى تهیه و کیفیت ارائه آن برنامه ریزى کنید و با تمرین در خلوت و نیز ارائه آن نزد دوستان صمیمى و گروهاى کوچک خود را براى ارائه آن در جمع آماده سازید.
امیدواریم با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، با همت عالى و بلند، در به کار بستن این راهکارهاى عملى، اهتمام کامل و دقیق و مستمر داشته باشید، تا به هدف نائل آیید. در اینجا باید یاد آور شد، این مقصود اندک اندک به دست مى‏آید نه با چند جلسه تمرین و خواندن چند جلد کتاب. اجراى پیوسته دستور العمل‏ها، تکنیک‏ها و رفتارهای صحیح، در رسیدن به هدف سودمند است. مطمئن باشید با جدیت، پشتکار و تمرین به خوبى مى‏توانید بر این مشکل پیروز شوید.

 بخش دوم؛ راهکارهایی برای تقویت مهارت سخن گفتن در جمع :

1. قبل از هرچیز باید دانست که کسب چنین مهارتی مشکل نیست و گمان نشود مهارت خوب سخن گفتن بدون اضطراب در برابر دیگران، موهبتی است که به تعداد خاصی از مردم داده شده است؛ بلکه هر فردی که مشتاق آن باشد و تلاش کافی کند، می تواند استعدادش رادر این زمینه پرورش دهد و به آن دست یابد. بنابراین، اصل اول برای مواجهه شدن با این مشکل، باور داشتن خود و پیدا کردن اعتماد به نفس کافی نسبت به موفقیت دراین امر است. تصور نشود که اشکال در خوب و راحت صحبت کردن در برابر جمع، تنها مخصوص شماست؛ بسیاری از سخنران های برجسته و کاهر، در ابتدای کارشان، با بی اعتمادی و تزلزل و حتی با ترس و اضطراب زیادی در برابر جمع حاضر می شدند و به ایراد سخن می پرداختند. در هر حال ممکن است در ابتدای کار، دچار نوعی بی اعتمادی و ترس باشید؛ ولی لحظاتی بعد با استقامت و تسلط بر خود، این ترس و وحشت، زایل خواهد شد. این اضطراب و ترس در ابتدای هر کاری هست. امیرالموءمنین علیه السلام می فرماید: هنگامی که از چیزی می ترسی، خود را در آن بیفکن، زیرا گاهی ترسیدن از چیزی، از خود آن سخت تر است. (نهج البلاغه،حکمت 175 ، ترجمه دشتی). شروع به آن کار و خود را غرق آن نمودن و در وسط آن فعالیت قرار گرفتن، ترس و اضطراب ابتدایی را از بین خواهد برد. کسی که هنوز شنا یاد نگرفته تا خود را وسط آب قرار ندهد، ترس و اضطراب او را رها نمی کند و این ترس، مانع از فراگیری شنا خواهد بود و باید وارد آب شود تا بر اضطراب خود فائق آید. باید هر چه سریعتر دراین راه اقدام نمایید و توفیق یابید و بر شور و اشتیاق شما افزوده شود و هر چه دیرتر پا به صحنه عمل بگذارید، ترس و نگرانی تان بیشتر می شود. پس با قاطعیت و اعتماد به نفس، وارد عمل شوید و جرأت و شهامت واقعی تان را جایگزین ترس و دلهره خود کنید.

2. ایجاد آمادگی نسبت به آنچه که می خواهید بیان کنید یا با دیگران به گفت وگو بنشینید و یا درباره آن سخنرانی کنید، لازم است، در صورتی که ندانید چه می خواهید بگویید، نمی توانید احساس اعتماد به نفس داشته باشید. منظور از آمادگی، نوشتن جملات رسمی، دستوری و تعیین شده بر روی کاغذ یا حفظ کردن عبارات و جملات خاص و مشخص شده نیست؛ بلکه منظور مطالعه و جمع آوری مطالبی از خارج به جهت تأیید و تکمیل اندیشه های شخصی، تکمیل و غنی کردن نقطه نظرات خود و مستند نمودن آنها و افزودن اعتماد به نفس خودتان است. بنابراین اگر می خواهید صرفاً افکار و اندیشه ها و نظرات شخصی دیگران رابرای مخاطبین خود بازگو کنید، چه بسا ناموفق باشید؛ ولی وقتی نظرات دیگران را بازگو کردید و سپس اندیشه و عقاید خودتان را نیز ابراز نمودید، موفق خواهیدشد و یا حداقل آن چه را می خواهید به مخاطب بگویید، به عنوان باورهای شخصی خود مطرح کنید؛ نه این که صرفاً نقل کننده افکار و اعتقادات دیگری باشید و لازمه این امر آن است که به سخنان و نوشته های دیگری باور پیدا کنید و سپس به عنوان نقطه نظرات خود، آنها را با مخاطبین در میان بگذارید و از آنها دفاع نمایید. دراین صورت است که می توانید با اعتماد به نفس کافی، به صحنه گفت وگو و صحبت با دیگران وارد شوید و تزلزل و دلهره را از وجودتان دور کنید. همچنین برای خوب صحبت کردن و برقراری ارتباط سازنده تر، بهتر است همواره دایره واژگانی خود را افزایش دهید تا بتوانید جملات بیشتر و زیباتر بسازید ( با مطالعه کتب ادبی، دیدن فیلم و ...)

3. تمرین کنید. این اصل، مهم ترین مرحله کار است. ترس همیشه از بی اعتمادی ناشی می شود و عدم اعتماد به نفس، نتیجه عدم آگاهی صحیح و شناخت کافی بر توانایی انجام دادن کار است. عدم آگاهی نیز از نداشتن تجربه ناشی می شود. بنابراین در هر کاری تمرین و تجربه موفقیت آمیز، لازم است تا به طور کلی ترس زایل شود. در هرموقعیتی که قرار می گیرید، با اطرافیان خود باب گفت وگو را باز کنید وبه طرح نقطه نظرات خود، درباره موضوعات مختلف بپردازید وهر جمع و گروهی را صحنه عمل و آزمایش قرار دهید و خود را در آن میدان بیازمایید. شکی نیست که سخن گفتن و اظهار نظر کردن درباره موضوعات مختلف، باید متناسب با شرایط زمانی و مکانی و موقعیت موجود باشد؛ همان طور که کودک خردسالی که می خواهد راه رفتن را بیازماید، در هر زمانی سعی می کند بایستد وراه برود لحظه ای آرام ندارد و جست و خیز می کند و از زمین خوردن نیز باکی ندارد. تمرین باید از کارهای کوچک آغاز شود و انتظار نداشته باشید که برای اولین بار بتوانید در یک جمع بزرگ و زیاد سخن بگویید؛ بلکه سخن گفتن را از جمع های کوچک شروع کنید و به تدریج خود را آماده صحبت کردن در جمع های بزرگ تر کنید و این نیازمند زمان است و به تدریج خواهید توانست به هدف نهایی دست یابید. برای این امر می توانید مطالب درسی و آموخته شده خود را برای دوستان خود بازگو کنید و مانند مطالب حوزه های علمیه به مباحثه علمی با دوستان خود بپردازید. این روش، فرد را آماده می کند و تمرینی برای خوب صحبت کردن و سخن گفتن در بین دوستان، همکاران و یا جمع های بزرگتر دیگر می باشد.

4. نکته بعد، تدریجی بودن است. مهارت و توانایی راحت صحبت کردن در جمع، باید به طور تدریجی ایجاد شود و نه در زمان محدود و کوتاه. فردی که هنگام صحبت در جمع دچار اضطراب می شود، نباید توقع داشته باشد پس از چند هفته، معالجه و درمان شود و ممکن است یک سال طول بکشد تا برخی نشانه های رفتاری این ترس و اضطراب کاملاً از وجودش رخت بربندد. مهم این است که ناامید نشد و به تلاش خود، تا رسیدن به موفقیت ادامه داد.
5. هیچ گاه این فکر را در ذهن خود پرورش ندهید که هنگام صحبت کردن، دیگران شما را مسخره می کنند و به صحبت های شما می خندند. این تصور مانع از این می شود که در جمع صحبت کنید. به خود مطمئن باشید که هم می توانید خوب حرف بزنید و هم حرف خوب بزنید. اگر هم هنگام صحبت کردن، سرخ شدید، نفستان گرفت یا نتوانستید ادامه دهید، ناراحت نباشید و در آن لحظه صحبت خود را قطع کنید، ولی مجددا در فرصت های بعدی به اظهار نظر و صحبت در جمع بپردازید. اگر اینگونه عمل کنید مطمئن باشید این مشکلتان حل خواهد شد. ولی اگر از دیگران خجالت بکشید و نگران نظر آن ها باشید، در این زمینه به موفقیت نمی رسید و از دست کسی هم کاری بر نمی آید.

6. نکته دیگر درمان گروهی و برون ریزی اضطراب صحبت در جمع برای دیگران است. در بین همکاران و دوستانتان افرادی را که از این مشکل رنج می برند، شناسایی کنید و در جلسه ای گرد هم آیید و نگرانی و اضطراب خود را اظهارکنید. با این کار متوجه خواهیدشد که شما تنها فردی نیستید که هنکام صحبت کردن در جمع، دچار مشکل می شوید و درخواهید یافت که افراد دیگری هم هستند که شبیه شما می باشند. علاوه بر این، در چنین جلساتی زمینه مناسبی برای راحت صحبت کردن و سخن گفتن در جمع دوستانی که از مشکل واحد و مشابهی رنج می برند، بیشتر فراهم می شود و از آرامش بیشتری برای اظهار وجود برخوردار خواهید شد؛ زیرا تجربه نشان می دهد که ترس و اضطراب این افراد در چنین جمع هایی کمتر بوده، راحت تر به حل مشکل خود می پردازند.

7. اعتماد به نفس خود را تقویت کنید (راهکارهای آن در بالا اشاره شد). همانطور که گفته شد یکی از ریشه های اصلی اضطراب اجتماعی و ترس از صحبت کردن در جمع، ضعف اعتماد به نفس است.

   بنابراین، برای فائق آمدن بر این مشکل، باید به سراغ منشأ و ریشه اصلی آن رفت و به حل آن پرداخت. ضعف اعتماد به نفس، ارتباطی با درجه موفقیت فرد ندارد؛ زیرا گاهی افرادی هستند که به درجات عالی نایل می شوند، ولی از عدم اعتماد به نفس رنج می برند و احساس عدم لیاقت می کنند و خود را انسانی نالایق و بی ارزش تصور کرده، حاضر نیستند در حضور دیگران توانمندی ها، شایستگی ها و استعدادهای درونی و بالفعل خود را بروز دهند و در نتیجه کم رو و خجالتی هستند و اگر برای حل آن تلاش نکنند، استعدادها وتوانایی های بالقوه شان شکوفا نخواهد شد. دیل کارنگی که خود یک سخنران موفق و مشهور غرب است،کتابی تحت عنوان «اعتماد به نفس یا آیین سخنرانی» دارد که در مقدمه آن چنین آمده است :

«این کتاب به نام اعتماد به نفس ونحوه تکامل آن از طریق سخن گفتن برای استفاده عموم تهیه شده و بسیاری از قواعد و دستورالعمل های مفید آن جهت غلبه بر ترس و کسب اعتماد به نفس طراحی شده تا با به کاربستن آن قواعد، شخص بتواند باگشاده رویی و آسودگی خاطر بادیگران سخن بگوید». وی رمز اصلی و شاه کلید موفقیت در کاهش اضطراب اجتماعی و ایجاد توانایی جهت راحت صحبت کردن در جمع و حضور دیگران را تقویت اعتماد به نفس دانسته است. شما نیز می توانید با مطالعه این کتاب و به کار بستن راهکارهای عملی، آن به تقویت اعتماد به نفس و نتیجه قطعی آن، یعنی خوب و راحت سخن گفتن در برابر جمع، دست یابید.

 مطالعه کتاب‏هاى زیر نیز در زمینه‏هاى فوق سودمند است :

1. اعتماد به نفس راه خوشبختی، ژیلا نینوایی
2. اعتماد به نفس برتر، فیلد گیل لیندن
3. راههای غلبه بر اضطراب، دیل کارنگی
4. قدرت تفکر، ژوزف مورفى، ترجمه هوشیار رزم آرا
5. قدرت اراده، محمد حسین سرورى
6. غلبه بر ترس و خستگى، ادوارد اسپنسر
7. آیین زندگى، دیل کارنگى
8. رمز پیروزى مردان بزرگ، جعفر سبحانى
9. پیروزى فکر، مورفى

*** امیرالمومنین حضرت علی (ع) :
آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستین ها را بالا بزن، آن گاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست بکار شده اند.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.

درضمن اگر محل زندگی شما در استان اصفهان می باشد می توانید به مرکز مشاوره وخدمات روانشناختی رهنما واقع در شهر زرین شهر- خیابان شهید رجایی -کوچه آینده سازان یک -جنب هنرستان تربیت مراجعه ویا با تلفن 2211515- 0334 تماس حاصل فرمائید


    محل درج سئوال از مشاور -------(پاسخ سئوال پس از یک هفته روی سایت قرار می گیرد) ( )
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

  • لیست کل یادداشت های این سایت
  • بررسی علل استرس دانش آموزان و راههای درمان آن
    پرسشنامه ها
    آموزش خانواده
    آیین همسرداری
    مشاوره اینترنتی
    مشاوره مجازی
    سخن روز
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • parsiblog
  • درباره من

  • لوگوی سایت

  • پیوندهای روزانه

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در سایت

  •  
    یاحق
    خدانگهدار